سرمقاله جوان/ انسداد در عناصر گفتمان اصلاحات
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - سرمقاله جوان/ انسداد در عناصر گفتمان اصلاحات
٨
٠
-->
روزنامه جوان / « انسداد در عناصر گفتمان اصلاحات » عنوان یادداشت در روزنامه جوان به قلم سیدعبدالله متولیان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
پیدایش انقلاب اسلامی در سال 1357 و شکلگیری گفتمان اسلام سیاسی (گفتمان امام خمینی یا گفتمان اسلام ناب)، عملاً نظریههای گفتمانی میشل فوکو، آدام اسمیت، ارنستو لاکلا، شانتال موف و مکاتب سوسیالیستی، لیبرالیستی و همچنین مدرنیته و پست مدرنیته را به چالش کشید.
گفتمان امام راحل بلافاصله در چارچوب قانون اساسی به گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل و بهعنوان میثاق گفتمانی انقلاب فراروی اندیشمندان و نخبگان و سیاستمداران کشور قرار گرفت. گفتمان انقلاب اسلامی مشروعیت نظام را از خدا و دین اسلام (شریعت اسلامی) میداند و ولایت مطلقه فقیه را سبب مشروعیت نظام میداند که بر اساس مقبوله عمربن حنظله و توقیع شریف و مبارک حضرت ولی عصر با ساز و کار معین شده در قانون اساسی تعیین میگردد و، چون شریعت اسلامی لازمه تحقق و تشکیل حکومت دینی را «مقبولیت اجتماعی» آن میداند، رأی مردم موجب تشکیل حکومت شده و نظام اسلامی مقبولیت خود را از مردم اخذ میکند. گفتمان انقلاب اسلامی در دنیای سیاسی امروز علاوه بر دال «مردم»، «استقلال»، «آزادی»، «پیشرفت» و... دالهای جدیدی نظیر «اسلام»، «ولایت مطلقه فقیه»، «وحدت کلمه»، «عدالتخواهی»، «جمهوری اسلامی»، «حراست از ارزشهای دینی و فرهنگی»، «آرمانخواهی»، «ظلم ستیزی»، «ایستادگی در برابر مستکبران»، «حکومت دینی»، «مقاومت»، «ایجاد جبهه مستضعفین در برابر مستکبران»، «رابطه امت با امام»، «جنگ فقر و غنا»، «وحدت مسلمین» و... را نیز با خود همراه دارد. دال مرکزی این گفتمان که پوشش دهنده همه دالهای مذکور است سه عنصر «حکومت دینی یا قانون اساسی»، «ولایت مطلقه فقیه»، و «مردم» است.
در دهه اول انقلاب به رغم تحرکات گسترده دشمن اعم از جنگ تحمیلی، کودتا، فتنه گروهکها، تلاشهای جداییطلبانه، ترورها، انفجارات و... به دلیل پویایی گفتمان انقلاب اسلامی، پایگاه حمایت مردمی، شخصیت ویژه امام خمینی (ره) و... هرگز دشمن موفق نشد غیریت سازی بیرونی را به داخل مرزهای کشور و غیریت سازی داخلی تبدیل کند، اما با پایان یافتن جنگ تحمیلی و ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، به دلایل مختلف از جمله ضرورت بازسازی کشور، ضرورت دولت وقت بر استقراض خارجی و شروط سازمانهای بینالمللی و روی کار آمدن طیفی از تکنوکراتها که عمدتاً در غرب تحصیل کرده و تحت تأثیر اندیشههای سیاسی غرب بودند، حرکت کشور به سمت اقتصاد لیبرالی و نظام سرمایهداری غربی آغاز شد و به رغم توسعه صنعت، تولید ثروت، عمران و آبادانی کشور و... متأسفانه نظام اسلامی از عناصر گفتمان انقلاب اسلامی فاصله گرفته و سنگ بنای بیعدالتی، رانتخواری، سهمطلبی از سفره انقلاب، پشت کردن به آرمانهای انقلاب، کاخنشینی، اشرافیگری، تبعیض، مفسدههای کلان مالی و اخلاقی، بیبند و باری و اباحیگری و... بر زمین زده شد که تا امروز هم بلای جان مردم و نظام است.
نتیجه ظهور تکنوکراتها در عرصه سیاسی کشور، گرایش روشنفکران و برخی از سیاسیون به پست مدرنیته و تبعیت از قواعد آن و شکل گیری گفتمانی در تقابل با گفتمان انقلاب اسلامی در کشور بود که تحت عنوان گفتمان اصلاحات از آن یاد میشود. اصلاحطلبان با تقلید محض از الگوهای غربی اساس گفتمان خود را بر دالهای «آزادی»، «توسعه سیاسی»، «جامعه مدنی» و... حول محور دال مرکزی «مردم» استوار ساخته و هیچ حرف نو و جدیدی برای جامعه و نظام ارائه نداده و صرفاً با موج سواری بر احساسات پاک مردم و فریب افکار عمومی بخش مهمی از سلایق سیاسی جامعه را مدیریت کردهاند.
در اینجا ذکر سه نکته ضروری است: اولاً این رویکرد عمدتاً متأثر از هدایت و مدیریت خارجی و مبتنی بر تقابل با گفتمان انقلاب اسلامی بوده است در حالی که به نظر بسیاری از نخبگان سیاسی کشور گفتمانهایی نظیر اصلاحات، اعتدال، سازندگی، اصولگرایی و... هیچکدام گفتمان مستقل نبوده و ضرورتاً و باید بهعنوان خرده گفتمانهایی از گفتمان انقلاب اسلامی اعتبار پیدا کنند. مستقل دیدن این خرده گفتمانها منطبق با رویکرد هدایت خارجی و سنگ زیربنای همه فتنههای 30 سال گذشته بوده است.
ثانیاً گفتمان موسوم به اصلاحات از همان ابتدای شکل گیری بر اساس دوپارگی فکری و سوءاستفاده از نام امام خمینی سلامالله علیه رخ نموده و در حالی که در تمام این 30 سال در جهت محو و نابودی عناصر گفتمانی امام حرکت کردهاند همواره منافقانه و به دروغ، خود را پشت تابلو پیروی از خط امام پنهان کردهاند.
ثالثاً به دلیل عدم توجه به نیازهای واقعی مردم و کپی برداری غیرعاقلانه از مدلهای غربی، عناصر گفتمانی اصلاحات در شرایط وخیم اقتصادی (که بیشک خود اصلاحطلبان عامل موجده آن هستند) اعتبار خود را در بین مردم از دست داده و عموم مردم خواهان رجعت فوری به گفتمان انقلاب اسلامی و بهره گیری از ظرفیتهای این گفتمان نظیر: فقرزدایی، عدالتورزی و مدیریت جهادی و انقلابی هستند، اما اصلاحطلبان بر این باورند که اگر در عناصر گفتمان خود تغییر ایجاد کنند ماهیت اصلی گفتمان خود را از دست خواهند داد، به همین دلیل با انسداد عناصر گفتمانی خود و ناتوانی و فقدان شهامت اعتراف به اشتباه در انتخاب عناصر مذکور مواجه هستند و همین امر بر سرعت بخشی به بیاعتباری و انزوای آنان در بین مردم افزوده است.
با توجه به اینکه بیش از 80 درصد پستهای سیاسی دولت روحانی، در انحصار اصلاحطلبان بوده و مردم آنان را عامل اصلی وضع موجود و همه گرفتاریها و نابسامانیهای کشور میدانند، اصلاحطلبان با بنبست تصمیم گیری برای رفع انسداد از عناصر گفتمان خود مواجه هستند که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میشود:
1 - اصلاحطلبان همواره بر استقلال گفتمان خود اصرار داشته و با عبور از گفتمان حضرت امام و انتخاب «مطلق مردم» بهعنوان دال مرکزی گفتمانی، عملاً گفتمان انقلاب اسلامی را (شاید ناخواسته) به رقیب خود واگذار کرده و با این دوقطبی (شاید ناخواسته) در نقش اپوزیسیون داخل نظام قرار گرفتهاند.
2 -، چون اساس گفتمان اصلاحطلبان صرفاً معطوف به نگاه سیاسی بوده و از جامعیت لازم برخوردار نیست، و از طرفی کماکان بر این نگاه جزمی تأکید داشته و قادر به استفاده از دالها و واژگانی نظیر فقرزدایی، محرومیت زدایی، خدمت رسانی و... نیستند هم اینک در تله انتظارات واقعی مردم (که اقتصادی و معیشتی است) گیر افتادهاند و راه معقول و عامه پسندی برای این برون رفت را متصور نیستند.
3 - مشکل و درد مزمن (و ظاهراً غیرقابل درمان) اصلاحطلبان وجود طیف گسترده، نامتجانس و ناهمگون از طرفداران نظام اسلامی تا اپوزیسیون ضدنظام خارج نشین در حلقه اصلاحات است که هم رسیدن به وحدت رفتاری و هم مدیریت این طیف از سلایق سیاسی و ضدنظام و هم رسیدن به یک تصمیم عاقلانه را لاینحل ساخته و فقر انسجام داشتن رهبر مورد قبول همه طیفها را فریاد میزند، مضافاً بر اینکه در چنین شرایطی به دلایل کاملاً آشکار، امکان پنهان شدن پشت خط امام هم برای آنان وجود ندارد
4 - اینک مردم، فقر معیشتی خود از یکسو و اشرافیگری اصلاحطلبان از سوی دیگر را در عصر سلطه اصلاحطلبان به عینه مشاهده میکنند و عملاً صدای وحشتناک به زمین افتادن طشت رسوایی آنان از بام گفتمان اصلاحات گوش فلک را کر کرده و اعتبار آنان را نزد افکار عمومی به شدت مخدوش ساخته است.
در شرایط موجود که انسداد گفتمانی اصلاحطلبان از هر زمان دیگر مشهودتر است، قطعاً برجسته سازی موضوعات و مسائل فرعی و کم اهمیت، شایعه سازی، آلوده کردن افکار عمومی و پیگرفتن ادبیات پوپولیستی نظیر رفراندوم برای انتخاب: «تسلیم غرب شدن» و یا «مقاومت و ایستادگی در برابر زیادهخواهی غرب» با پوشش دروغین و مردم فریب «تعامل/تقابل» دردی از آنان دوا نکرده و به انزوای بیشتر اصلاحطلبان خواهد انجامید بر این اساس، توصیه اکید و خیرخواهانه به زعما و عقلای این اردوگاه این است که «اصلاحات برای ماندن به انقلاب جامع در اصلاحات نیاز دارد» و این انقلاب در بازگشت به گفتمان انقلاب اسلامی است و شجاعانهترین و عاقلانهترین کار این است که در گام دوم انقلاب، با اتخاذ تصمیم کبری و بزرگ، گفتمان خود را از مرگ حتمی نجات داده و با تطبیق با گفتمان اصلی انقلاب اسلامی به عنوان خرده گفتمان درون نظام با تأکید بر عناصر گفتمانی انقلاب اسلامی به راه خود ادامه دهند.
-
سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۵:۱۳
-
۳۰ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/272562/