دوره بازگشت این سیلها 200ساله است
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیطزیست در ارتباط با ماجرای سیل بلوچستان به «فرهیختگان» گفت: «کشور ما همیشه با واقعیتی به نام سیل و خشکسالی درگیر بوده است. عمدتا بخش قابلتوجهی از ایران بین عرض 25 تا 40 درجه در نیمکره شمالی قرار دارد که به آن میگویند کمربند خشک جهان و ویژگی بارز این کمربند این است که جریانهای حدی بر آن حاکم است. یعنی یا ما خشکسالیهای خیلی شدید داریم یا ترسالیهای خیلی شدید و همیشه ایرانیان از هردوی اینها هم به شکل منفی و هم به شکل مثبت متاثر شدند. از دیرباز هموطنان کشاورز ما سیل را نعمت میدانستند ولی در عین حال سیلهایی هم بودند که نقمت بودند.
سال 1398 سال ترسالی بوده است، سالی بوده که ما جریانهای حدیای را تجربه کردیم که دستکم در طول 50 تا 100 سال اخیر با این شدت تجربه نکرده بودیم. بهخصوص اهمیت ماجرا از آنجا زیاد میشود که سال آبی 97 ما پاییزی را تجربه کردیم که از نظر شدت خشکسالی در 70 سال اخیر بینظیر بود و بعد بلافاصله سال دیگر پاییزی داشتیم که در طول نیمقرن اخیر از نظر شدت بارندگی بینظیر بود. امسال نیز یک حداکثر دبی پیکی را در رودخانههای کشکان، سیمره و کرخه تجربه کردیم تا هشتهزار و 200 مترمکعب در ثانیه که تاکنون در تاریخ ثبت رودخانه کرخه بیسابقه بود. کارشناسان میگفتند دوره برگشت این اتفاق دستکم 200 ساله بوده است. ما قبلا سیلهای وحشتناکی در منطقه شرق کشور از رودخانه هیرمند داشتیم که شدت آن تا سههزار مترمکعب در ثانیه بود. این عدد را وقتی میگویم یادمان باشد دبی متوسط زایندهرود که اصلیترین رود مرکزی ایران است، 12مترمکعب بر ثانیه است. پس وقتی میگویم سههزار مترمکعب و هشتهزار و 200 مترمکعب یعنی واقعا حجم قابلتوجهی است. حالا اینها را بگذاریم کنار سیلی که در بلوچستان و در رودخانه سرباز و باهوکلات اتفاق افتاده است که حداکثر دبی آنها به 13هزار مترمکعب در ثانیه رسیده است. یعنی 1.5برابر بزرگتر از چیزی که نزدیک بود از روی سد کرخه هم عبور کند. هموطنان ما باید بدانند که ما درباره چه بارندگی و سیل باعظمتی صحبت میکنیم.
شدت بارندگی رخداده در منطقه بلوچستان از شدت بارندگی در لرستان، ایلام و خوزستان کمتر بوده، شاید این سوال ایجاد شود که با اینکه شدت کمتر بوده اما چرا حجم دبی سیلاب بیشتر بوده است، دلیلش برمیگردد به ماهیت بستر سیلابی که در بلوچستان داریم. ما در این منطقه سفرههای آب زیرزمینی به آن معنا نداریم. دشتهای رسوبی ریزدانه داریم، آبرفتهای درشتدانه که بتواند نفوذ کند در دل خاک نداریم، به همین خاطر میزان نفوذپذیری آب در خاک کم است و با اندک بارندگی، سیلابهای شدید اتفاق میافتد. چهره بلوچستان به خاطر همین ماجرا درگیر همین دشتهای سیلابی است و هموطنان ما از دیرباز یاد گرفتهاند که با این شرایط زندگی کنند. برای اینکه مزارعشان را هدایت کنند، از تکنیکی به نام خوشاب استفاده میکنند تا از این آب بهره ببرند. مضاف بر این از هوتکها که استخرهای بزرگی هستند، استفاده میکنند تا آب را ذخیره کرده و در روزهای بدون بارش از آنها استفاده کنند. هوتکها و خوشابها مهمترین نشانه همزیستی مردم بلوچستان در طول چندهزار سال گذشته با طبیعت منطقه است. اتفاقی که افتاده این است که چون چندین و چند سال بوده که ما چنین سیلی در بلوچستان نداشتیم، آرامآرام سبک زندگی مردم تغییر کرده است، بهخصوص با توجه به سدهایی که زده شده، مثل سد پیشین. مردم دیگر کمتر نگران چنین سیلهایی بودند. این ماجرا در خوزستان هم رخ داد و برای همین سبب تعجب همه شد. آمدند و در حریم بستر سیلابی ساختوساز و کشاورزی کردند، خانههای روستایی ساختند، مثل همین بلایی که در معمولان و پلدختر سر ما آمد، این ماجرا سبب شد خسارتهای منتهی به اراضی کشاورزی، باغها و دام و همچنین واحدهای مسکونی زیاد شود.
بیش از 20هزار واحد مسکونی متاسفانه در قلمرو 14 شهرستان در جنوب بلوچستان آسیب دیدهاند. اما خب همه خبرها بد نبوده، الان بخش قابلتوجهی از این آب به سمت تالاب بزرگ جازموریان رفته است که وسعتی به حدود 500هزار هکتار را میپوشاند و این تالاب سالهاست به یک چشمه تولید گردوغبار تبدیل شده بود و حالا این آب میتواند این امیدواری را ایجاد کند که پرندگان برگردند، تنوع زیستی و صیادی احیا شود و از همه مهمتر چشمههای تولید گرد و خاک مهار شوند و گرد و خاک و غبار کمتری در حلق مردم وارد شود. اینها همه کمک میکند به بهبود آن چیزی که ما به آن تابآوری و کیفیت زندگی در منطقه میگوییم. روزهای خوشی برای کشاورزان در آینده رقم خواهد خورد. چون به هرحال پوششهای گیاهی بهبود خواهند یافت، بهخصوص گونهای علفی یکساله خوراک خوبی برای دام، پرندهها و تخمریزی آنها فراهم میکند. حضور پرندهها باعث میشود حاصلخیزی خاک در قلمرو گستردهای که پرواز میکنند بهخاطر ریزش فضلههایشان افزایش یابد. همچنین باعث کنترل آفات میشود و به این ترتیب نیازی نیست که ما از سموم شیمیایی استفاده کنیم. بنابراین این بارندگیها میتواند نویدبخش سال خوبی در سال 99 برای کشاورزان و دامداران باشد. در منطقه میناب در قلب هرمزگان هم همین اتفاق افتاده است. میناب بزرگترین فروچالههای سواحل خلیجفارس را تجربه میکند.
ما نزدیک به یکمیلیون نفر نخل و صدهاهزار اصله درخت انبه و مرکبات را در این منطقه از دست دادیم، اما هماکنون بعد از مدتها تمام جلگه میناب پر از آب شده و این خبر خوشی است برای کشاورزان و باغداران در منطقه میناب اما آن چیزی که مردم فکر میکنند چرا ما نتوانستیم حجم بزرگی از این آب را مهار کنیم، غلط است. اصولا چنین بستری در بلوچستان وجود ندارد. حتی ما نمیتوانیم سدهای مرتفعی مثل آنچه در خوزستان داریم، در بلوچستان داشته باشیم، چون دشت است و شما در دشت نمیتوانید چنین سدهایی احداث کنید. درههای عمیق در این منطقه وجود ندارد و این آب باید حرکت کرده و به سمت دریای عمان برود که این باعث زیستپالایی و بهبود کیفیت آبزیان دریای عمان میشود. درآمد صیادی افزایش مییابد و از ایجاد کویر دریایی که الان چند نقطه از تنگه هرمز و دریای عمان و خلیجفارس را شامل میشود، جلوگیری میکند و درمجموع به تابآوری محیطهای آبی و بهبود کیفیت منابع آبزی کمک خواهد کرد.»
*ابوالقاسم رحمانی
-
جمعه ۲۷ دي ۱۳۹۸ - ۲۱:۲۳:۱۷
-
۱۸ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/303322/