سرمقاله مردم سالاری/ در باب صلاحیت و تجدد
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - سرمقاله مردم سالاری/ در باب صلاحیت و تجدد
سایز متن الف الف
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6014542
٩
٠
مردم سالاری / « در باب صلاحیت و تجدد » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم موسی حسنوند است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
از دوران مشروطه به این سو از «تجدد و تجددستیزی» در ایران بسیار سخن گفته شده، چنان که آرای اندیشمندان، همواره در تناسب با این مساله سنجیده میشود. جز دوگانه غربگرا/ غربستیز، که گفتمان مسلط سده گذشته محسوب میشود، نگاهی متاخرتر نیز موجود است که با خردورزی نقادانه به تاریخ و فرهنگ سیاسی نگریسته و معتقد است شناخت بدون نگاه انتقادی ممکن نیست و تجدد در صورتی مستحکم و پابرجا خواهد ماند که بر پایههای سنت بنا شود. فهم این موضوع در عینحال میتواند از طریق بازخوانی متون گذشته و درگیر شدن با سنت، ما را وادار به تعیین نسبت خود با مدرنیته نماید. چرا که ضعف چند سدهای اندیشه و مقابله با هژمونی نظریه وارداتی، کار را در ترسیم مدل توسعه پایدار ایرانی، بدون آسیب زدن به جریانهای اصلی مشکل کرده است. و صد البته که دستیابی به چنین تفکری، نه کار فرد است و نه در اندک زمان منتج به نتیجه میشود. اما با فهم مقولات روز ذیل چارچوبهای نظری، فرصت برای یافتن راهحل برای بنبستهای سیاسی و فرهنگی در طول زمان ایجاد خواهد شد. یکی از این بنبستها را میتوان تغییر تفکر جوامع در حال توسعه (از جمله ایران)، بر مبنای مدل شهروندی در دنیای مدرن دانست.
همچنان که در دوران گذار، روابط سلسله مراتبی در اجتماع سنتی، به روابطی ضابطهمند در جامعه مدرن تبدیل میشود، ایران نیز همچون باقی کشورهای در حال توسعه، در حال فاصله گرفتن از سنتهای گذشته و حرکت به سوی جامعهای مدرن (به تعبیر امیل دورکیم) است و اگر بپذیریم که نسلهای جوانتر جامعه ایرانی به لحاظ مفروضات و ساختارهای فکری دچار دگرگونی شده، پس عجیب نیست که رابطه میان دولت و شهروندان، گاهی برآمده از سنت و گاهی به تمامی مدرن است.
جامعهای که پیش از این، برای هر شکل از زندگی اجتماعی، در روابط سنتی و سلسله مراتبی (بزرگتر، پیشکسوت، شیخوخیت و...) به سر میبرد، حالا پرسشگری کرده و پدیدهها و فرامین را تعبدا درک نمیکند. هر چند این شکل از کنش، تا رسیدن به یک بلوغ نسبی فاصله دارد، اما نسل در پی نسل، پدیده سنجشگری و پرسشگری، بیشتر بروز و ظهور پیدا میکند. اگر در نسلهای گذشته نوعی فهم تعبدی در مواجهه با دولت حکمفرما بود، اقناع نسلهای امروز و فردا به شیوههای پیشین، دیگر کارکرد خود را از دست داده است.
برای ملموس شدن موضوع، میتوان به بحث داغ این روزها مبنی بر «عدم احراز صلاحیت» در بین بسیاری از داوطلبان نمایندگی مجلس اشاره کرد. البته در همه کشورهای پیشرفته، سازوکار مشخصی برای بررسی صلاحیت کاندیداها وجود دارد. اما این سازوکار (به هر شکلی که باشد)، براساس شاخصهای قابل محاسبه ساخته شده و همه بازیگران عرصه انتخابات کاملا به فرآیند بررسی آگاه هستند. این امر باعث میشود که جامعه و فعالین سیاسی، به دلیل پذیرفتن این شاخصها، نتایج را در هر مرحله به چالش نکشند. اما در فرایند بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان، شاخص و ضابطهای قابل لمس و محاسبه، مشاهده نمیشود. «التزام عملی به اسلام یا ولایت فقیه» ابهامآمیزتر از آن است که بتواند شاخصی قابل محاسبه (همچون بررسی ملیت، سابقه قضایی و امنیتی) و رد یا اثبات باشد. کسی که به دلیل «عدم التزام به اسلام» رد صلاحیت شده، به هیچ شکل نمیتواند التزام خود را به اسلام اثبات کرده و به طریق اولی، شورای نگهبان نمیتواند به واسطه شاخصی قابل اندازهگیری، اثبات کند که این فرد، به اسلام التزام عملی نداشته است.
باید پذیرفت که در روند تجدد، به دورهای رسیدهایم که رفتار تعبدی جامعه و قبول شرایط بدون ذکر دلیل، در حال رخت بستن است. اگر شورای محترم نگهبان نخواهد (یا به دلایل قانونی نتواند) دلایلی متقن برای احراز یا عدم احراز صلاحیت داوطلبان عنوان کند، جامعه به واسطه ابزارهای ارتباطی و قوه سنجشگری، این دلایل را یافته یا (به دلیل هجمه رسانهای و فقدان آگاهی به دلیل عدم تکمیل فرایند مدرنیته) برای خود خواهد ساخت.
-
دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۰:۲۸
-
۱۵ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/306908/