چرخش سیاسی سعودی
جمعه 25 بهمن 1398 - 12:53:19
آخرین خبر تحلیل
|
|
پیام ویژه - چرخش سیاسی سعودی سایز متن الف الف لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6066120 ٤٨٦ ٠ اعتماد / متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست احسان شمس/ عربستان سعودی از بدو تاسیس خود، همیشه سیاست خویشتندارانه و محتاطی را در عرصه بینالمللی به نمایش میگذاشت. کشوری که مهد تندرویی اسلامی در قالب وهابیگری بوده و آن را به پاکستان و شمال آفریقا صادر میکرد در عین حال متحد استراتژیک غرب بود. هیچگاه دست خود را در تحولات منطقهای و بینالمللی آشکار نمیکرده و همیشه از تصمیمات شتابزده و التهابزا دوری میکرد. این سیاست ناشی از وابستگی کامل به آن طرف مرزها بود. از زمان قرارداد پترودلار-که بازی برد برد ایالات متحده و سعودی بود- عربستان جزیی تفکیکناپذیر از سیاست خارجه ایالات متحده شد؛ اما این وابستگی را با زیرکی خنثی میکرد. سرمایههای سعودی در بانکهای ایالات متحده به حدی است که خروج آنان لطمه جبرانناپذیری به اقتصاد ایالات متحده میزند. از طرف دیگری پیمانهای بزرگ دفاعی، صنایع نظامی غرب را به ادامه حیات سعودی وابسته میکند. نفت سعودی گرچه به ظاهر در اختیار غرب است اما در خفا حیات غرب نیز در گروی آن است. پس درست است که در ظاهر سعودی سرسپردگی کامل به غرب دارد ولی این سرسپردگی به اعتیاد غرب به سعودی منجر شده است. یکی از لوازم این بازی زیرکانه، احتیاط در عرصه دیپلماسی است بنابراین عربستان موضع قاطعی در مقابل اسراییل نمیگرفت. همچنان از منابر مذهبی، آرمان فلسطین به گوش میرسد اما در عمل بیعملی حاکم است. در کنار اینها سعودی سعی در گسترش نفوذ منطقهای خود نیز کرده است. رفتن صدام حسین همانقدر که به نفع ایران تمام شد به نفع سعودی نیز بود و توانست خود را از همسایه یاغی نجات دهد. پیمان طایف که به بحران لبنان پایان داد و پیمان مکه که دوران گذار عراق را به پایان رساند و بسیاری مانند این با رهبری عربستان رخ داد. پس سیاست خارجی عربستان بسیار فعال بوده و هست اما در راستای استراتژی خاص خود. این استراتژی گره زدن بیشتر امنیت غرب و منطقه به امنیت عربستان است. این سیاست زیرکانه با آمدن ملک سلمان و پسر بلندپروازش به زیر کشیده شد. اکنون پنبه سعودی به شمشیری عریان در دست زنگی مست بدل شده و دخالتها و جنگها(چه داخلی و چه خارجی) یکییکی آغاز میشود. بن سلمان کودتاگونه برخلاف سنت، ولیعهد میشود. ساختار اجتماعی عربستان به سمت اسلامزدایی پیش میرود. شاهزادگان خلع سلاح، خلع قدرت و خلع پول میشوند. تقابل منطقهای با ایران شدت میگیرد. قطر تحریم میشود. یمن به آتش کشیده شده و بازی خطرناکی در عراق، سوریه، لبنان آغاز میشود. کیست که نداند بن سلمان با نخستوزیر لبنان چه کرد؟ حمایت سعودی از جبهه النصره بر همه آشکار است. او به صراحت به عباس، رهبر تشکیلات خودگردان میگوید:«خفه شو و صلح را بپذیر». این سیاست با آمدن ترامپ گستاخانهتر میشود تا برسیم به آن نقطه عطف بزرگ در استانبول. واکنش جامعه جهانی به قتل خاشقجی نشان داد که دولت ملک سلمان بر لبه تیغ قدم برمیدارد و پس از آن نقطه عطف به یکباره سعودی آرام میگیرد. ایا این قتل، نقطه عطفی بود که چرخش به سیاست گذشته را در سیاست عربستان باعث شد؟ آیا عربستان به سیاست خارجی ملک عبدالله و ملک فهد بازگشته است؟ چند قرینه برای پاسخ به این سوال وجود دارد: هنوز تحریم قطر پابرجاست؛ هنوز کوشنر برای معامله بزرگ قرن با بن سلمان دیدار میکند؛ هنوز از دیکتاتوری در بحرین حمایت میشود؛ هنوز یمن در آتش میسوزد؛ هنوز بحران لبنان، سوریه و عراق ادامه دارد؛ هنوز طالبان برای ایالات متحده خطر محسوب میشود و هنوز برای بر هم خوردن امنیت ترکیه دلار خرج میشود. پس باید گفت چرخشی رخ نداده بلکه صرفا هیاهوگری سعودی فروکش کرده است. عربستان سعودی تا قبل از حمله به تاسیسات آرامکو احساس میکرد که تنها قدرت منطقهای است و غرب امنیت او را تضمین میکند، حال که خود پایگاههای امریکایی موشکباران میشود و ترامپ صرفا از کشته نشدن سربازان ابراز خرسندی میکند، معلوم میشود که سعودی تخممرغهای خود را در سبد اشتباهی قرار داده است. این فروکش کردن ناشی از درک واقعی قدرت ایران، خرسندی از تحریم ایران و بدبین شدن به توان راهبردی ترامپ است. اما بن سلمان همچنان همان گرگی است که در کنسولگری استانبول از بوی خون مست شده بود.
http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/314505/چرخش-سیاسی-سعودی
|