پیام ویژه
سرمقاله آرمان ملّی/ ویروس راستی‌آزما: حکومت‌ها بر سر دو راهی، انسان یا سرمایه؟
يکشنبه 17 فروردين 1399 - 08:57:46
آخرین خبر تحلیل
پیام ویژه - آرمان ملی / « ویروس راستی‌آزما: حکومت‌ها بر سر دو راهی، انسان یا سرمایه؟ » عنوان سخن روز در روزنامه آرمان ملّی به قلم عباس موسایی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
یکم؛ واقعیات ترسناک و خشن نیمه دوم قرن شانزدهم در انگلستان، همچون تجاوز و حمله آناباپتیست‌ها، این اشرار اسپانیایی و پاپی‌گری افراطی‌شان و بحران‌های سیاسی - مذهبی دوران توماس هابز، او را به تاملی عمیق برای چگونگی عبور از بحران سوق داد. هابز در توصیف بحران‌های دهشتناک عصر خود نویسد: «مادر عزیزم همزمان دوقلویی به دنیا آورد، یکی من بودم و دیگری ترس». وی ترس را نه رذیلت، که سرچشمه بزرگترین فضائل می‌داند، چون ریشه در عواطفی دارد که خرد و علم را به حرکت وا می‌دارد، دو امری که برای تامین صلح و رونق و تداوم آنها ضروری‌اند. ترس از مرگ فجیع که ترسی همگانی است و عبور از وضعیت طبیعی که در آن، انسان گرگ انسان است، هابز را به تدوین نظریه سیاسی اش رهنمون می‌سازد. وی لویاتان یا خدای میرا را برای تامین امنیت و صلح، لازم می‌داند. به عبارتی تامین امنیت و صلح، نقطه عزیمت هابز در تدوین نظریه دولت مطلقه‌ای است که در عرصه نظر بنیان می‌گذارد. هابز انحراف و رذیلت بزرگ انسان‌ها که خشونت و جنگ از آن بیرون می‌آید را تکبر می‌داند. لویاتان هابز به‌عنوان پادشاه متکبران، وظیفه‌ای بزرگ برای مهار و محدود کردن این تکبر مخاطره انگیز بر عهده دارد. انسان‌ها برای حفظ جان و منافع شان، باید از لویاتان پیروی کنند. یعنی در ازای مراقبت و محافظتی که دولت (لویاتان) به همگان ارائه می‌کند، شهروندان باید فرمانبری کنند. این محافظت شامل مقابله با هر چیزی می‌شد که جان و امنیت شهروندان را به مخاطره می‌افکند، همچون بیماری‌های همه‌گیر و مقابله با دشمن خارجی. برای فرمان گذاران، تاثیر این امر مثبت بود، چراکه ترس از دشمن و بیماری، اقدامات ویژه برای به کرسی نشاندن نظم و انضباط را هم توجیه می‌کرد. این دیدگاه بعدها توسط جان لاک، مورد نقادی قرار گرفت. لاک معتقد بود که لویاتان چون خود بر مبنای حفظ جان و امنیت شهروندان شکل گرفته است، نمی‌تواند اختیاری آنچنان گسترده داشته باشد که صاحب اختیاری مطلق‌العنان بر جان انسان‌ها باشد. اگر هابز از نقطه عزیمت امنیت و حفظ جان شهروندان برای عبور از وضعیت طبیعی به لویاتان یا دولت مطلقه هابزی، رسید که در نهایت اختیار جان انسان‌ها را نیز به بهانه حفظ صلح و امنیت داشت، جان لاک، دولت مشروطه خود را بر پایه و از نقطه عزیمت مالکیت ساماندهی کرد. لاک هرچند مالکیت را مفهومی برای عبور از وضعیت طبیعی به وضعیت مدنی قرار داده بود، اما نقد اساسی‌اش بر هابز آن بود که در دولت مطلقه هابزی، حفظ جان انسان‌ها و شهروندان در اولویت نیست. از این رو هابز را تئوریسین اقتدارگرایی و لاک را پدر لیبرالیسم می‌شناسند.
دوم ؛پس از شیوع گسترده کرونا در جهان، نوع مواجهه کشورهای مختلف با آن، از دو رویکرد قرنطینه‌ای و ایمنی گله‌ای پیروی می‌کند. بدیهی است، علاوه بر مقدورات، توانمندی‌ها و الزامات مقابله با کرونا، اندیشه و چارچوب نظری حاکمان و دست‌اندرکاران، واجد اهمیت و بر مدیریت بحران، موثر است. کشورهایی که ایجاد ایمنی گله‌ای را به‌عنوان اولویت راهبردی خود برگزیده‌اند، مدعی‌اند اپیدمی دیگر قابل مهار نیست و همواره موج جدیدی از آن می‌تواند ایجاد شود. به جای قرنطینه و تعطیل کردن کل کشور، فقط افراد در معرض‌خطر باید قرنطینه شوند و اپیدمی به حال خود رها شود. با وجود این، به‌نظر بسیاری از متخصصان اپیدمی‌ و انسان‌شناسی پزشکی، این راهبرد پرخطر و غیرعلمی بوده و احتمال دارد نرخ مرگ‌ومیر را بسیار بالا ببرد. به وضوح می‌توان اولویت پول و سرمایه بر جان انسان‌ها را در کشورهایی که راهبرد ایمنی گله‌ای را برگزیده‌اند، مشاهده کرد، هرچند فشار افکار عمومی، نخبگان و متخصصان، سیاست‌ورزان را به تجدید نظر وادار کرده است.

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/330332/سرمقاله-آرمان-ملّی--ویروس-راستی‌آزما--حکومت‌ها-بر-سر-دو-راهی،-انسان-یا-سرمایه؟
بستن   چاپ