ضربه آخر؛ بازخوانی عملیات شهید صدوقی علیه منافقین
شنبه 11 مرداد 1399 - 17:40:34
آخرین خبر تحلیل
|
|
پیام ویژه - صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست محمدرضا سرابندی -پژوهشگر بنیاد هابیلیان / مقدمه: تشکیلات تروریستی منافقین پس از اعلام ورود به فاز نظامی در 30خرداد1360 و شروع درگیری مسلحانه با نظام اسلامی، بسیاری از هواداران و اعضای خود را از سایر بخشهای تشکیلات، وارد بخش نظامی کرد. نمایشهای مسلحانه منافقین در سطح شهرها که به منظور ارعاب مردم و مسوولان نظام انجام میشد، پس از عدماقبال و توجه عمومی راه به جایی نبرد و ضربه سختی که هواداران منافقین طی تظاهرات مسلحانه خود در 5 مهر 60 خوردند، تشکیلات تروریستی آنان را بیشتر زیرزمینی کرد. از ابتدای تابستان همین سال، ترورهای منافقین اوضاع امنیتی و سیاسی کشور را که در حال جنگ با دشمن خارجی بود، به شدت دستخوش تلاطم کرد؛ بنابراین در اولین اقدام، دستگاههای امنیتی برای مقابله با گروههای تروریستی، واحدی تحت عنوان «بررسی» شکل دادند که در واحد اطلاعات سپاه پاسداران فعالیت میکرد و تحرکات تمامی گروههای ضدانقلاب به ویژه منافقین را زیر نظر میگرفت. تشکیلات منافقین در مقطع سال 60 سازمان علاوه بر رهبری، دارای پنج بخش بود. مسوول ستاد تبلیغات علی زرکش، مسوول ستاد شهرستانها محمود عطایی، مسوول بخش اجتماعی محمد ضابطی، مسوول بخش روابط عباس داوری و مسوول بخش نظامی، ابریشمچی بود. ضربات اولیه با تمرکز واحد «بررسی» سپاه بر منافقین، بهزودی ترکتازیهای آنها در سه ماهه تابستان 60 جمع شد و پس از آن تشکیلات مخفی منافقین زیر ضربه رفت. اولین و مهمترین این عملیاتها، ضربه به خانه تیمی منافقین در زعفرانیه تهران بود که موسی خیابانی، فرمانده عملیاتهای نظامی تروریستی منافقین و فرد دوم این تشکیلات در آنجا قرار داشت. وی به همراه تعداد دیگری از افراد تاثیرگذار منافقین و اشرف رجوی، همسر مسعود رجوی نیز در این خانه تیمی کشته شدند. ضربه دوم به تشکیلات مخفی و تروریستی منافقین روی بخش اجتماعی در 12اردیبهشت61 بود که طی آن بیش از 11 خانه تیمی منافقین بهصورت همزمان ضربه خورد. در این عملیات محمد ضابطی که پس از موسی خیابانی سازماندهی ترورها را بر عهده داشت، کشته شد. علاوه بر این دو ضربه عمده، ضربات پراکندهای نیز به تشکیلات نفاق وارد شد، بهطوری که در مجموع 70 درصد نیروهای آن کشته یا دستگیر شدند. ازاینرو، نتیجه فعالیتهای اطلاعاتی سپاه پاسداران، دادستانی انقلاب اسلامی مرکز و کمیتههای انقلاب اسلامی منجر به آن شد که نهادهای انقلابی بتوانند طی ضربات سهمگین در سالهای 60 و 61، مرکزیت و بخشهای مختلف سازمان تروریستی منافقین را به زیر ضربه ببرند و اعضای مؤثر و مهرههای کلیدی تروریسم را مهار کنند. بخش روابط بخش روابط تشکیلات تروریستی منافقین بعد از 30 خرداد بهدلیل شرایطی که با نوع فعالیت آن انطباق نداشت، دامنه کارش بسیار محدود شده است و تعدادی از نیروهای آن هم به خارج از کشور اعزام شدهاند.بنابراین ضربه زیادی به این بخش وارد نشد و ضرباتی هم که از این قسمت خوردهاند، عمدتاً پراکنده و به طور فردی بود. این بخش پس از انهدام مرکزیت و بخش اجتماعی که پیش از این وظیفه اقدامات تروریستی را بر عهده داشتند، با ورود عناصر باقیمانده آنها، سازماندهی شده و ادامه فعالیتهای تروریستی را برعهده گرفت. عباس داوری علاوه بر عضویت در رهبری، مسوول بخش روابط هم بود. بخش روابط در جریان فاز سیاسی، وظیفه ایجاد ارتباط با شخصیتها، گروهها و احزاب و سفارتخانههای خارجی را بر عهده داشت و اهم وظیفهاش تثبیت موقعیت منافقین و القای خطوط آن به افراد و نیروهای طرف ارتباط بود. در جریان فاز نظامی، بهمنظور پشتیبانی و تقویت اقدامات مسلحانه تروریستی، محدوده کار بخش روابط به ارتباط تشکیلاتی داخل و خارج و تماس با کردستان تقلیل یافت. اسناد مدارک این بخش گویای ارتباطات وسیع منافقین با عناصر سیاسی، شعرا و نویسندگان، گروهها، جمعی از نمایندگان مجلس و بخشی از روحانیت، در فاز سیاسی است. ناکامیهای متعدد سازمان در جلب نزدیکی و همکاری افراد معروف در اسناد مزبور منعکس است. در قسمتهای مختلف این بخش افراد زیر از جمع کادرهای سازمان مشغول به کار بودهاند: عباس داوری، محمد حیاتی، محسن (ابوالقاسم) رضایی، پرویز یعقوبی، محمد سیدالمحدثین، محمد قجرعضدانلو و منصور بازرگان. (سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام (1384-1344)، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ج2، ص695). با ازبینرفتن بخش اجتماعی و فرماندهی منافقین در کشور، تنها واحد فعال این گروهک در داخل کشور، بخش روابط بود که در این زمان با خروج عباس داوری از کشور، توسط محمد حیاتی اداره میشد. این بخش سازمان نیز با اطلاعاتی که به دست آمد و با هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در تاریخ 10مرداد1361 به زیر ضربه رفت و جمعی از کادرها و اعضای تروریست کشته و زخمی و تعداد کثیری نیز دستگیر شدند. این عملیات بهدلیل همزمانی با عملیات رمضان در جبهههای جنگ، برای فرماندهان نظامی و مسوولان بسیار ارزشمند بود و تلاش میشد تا با حداکثر موفقیت به انجام رسد. کشف این خانه تیمی و ضربه به آن، براساس شماره تلفنی بود که از معدومان عملیات خانه زعفرانیه در 19بهمن60 بهدست آمده بود؛ البته با پیگیری واحد «بررسی» سپاه، اطلاعات ارزشمندی نیز از بعضی عناصر دستگیرشده منافقین بهدست آمد. مسوول وقت بررسی بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه در فاز نظامی مجاهدین در خاطرات خود میگوید: چیز مهمی که از خانه موسی خیابانی به دست آمد، یک شماره تلفن بود که از جیب موسی کشف شد. آن شماره رد ضربه 10مرداد شد. ببینید آن شماره تلفنی که از جیبش درآمد، شماره خواهر ابریشمچی، یعنی جمیله ابریشمچی بود. بچهها مراقبت از این شماره را شروع کردند. تا دو ماه، سه ماه هیچ خبری نبود، هیچ خبری! بعد از ضربه 12 اردیبهشت تازه آنجا تردد شروع شد. تردد که شروع شد، بچهها ردها را زدند و شد ضربه 10 مرداد که بخش روابط خورد. خود محمد حیاتی هم باید ضربه میخورد، ولی حالا تقدیر چه بود که زنده بماند، قبل از عملیاتمان یک ماشین معمولی از همین ماشینهایی که قراضه میخرند، میآید و میرود. محمد حیاتی در خیابان میآید و یک دور میزند و مشکوک میشود که خانه را تخلیه میکند. تفاوت بین ضربات 12اردیبهشت و 10مرداد این بود که سازمان دیگر مطمئن شده بود یک دستگاه دیگر دارد رویش کار میکند و دنبال این بود که این را در بیاورد. برای بچههای مادر سپاه کلاً بیسیم ممنوع بود. موبایل هم که نبود و صامت و بیصدا کار میکردیم. قبل از 10 مرداد که آن ضربه را خوردند، فکر میکنم 4 یا 5 مرداد یکی از بچههای ما رفته بود آنجا که متوجه او شدند. یک خانه بود که ما به آن خانه محلی میگفتیم. ما هم آن خانه را عملیات کردیم و گرفتیم که سازمان فکر کند فقط همان خانه لو رفته و بقیه دست نخورند. (نظام تسلط اطلاعاتی داشت ولی سازمان ما را هیچ میپنداشت؛ گفتوگو با مسوول بررسی بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه در فاز نظامی مجاهدین، نشریه رمز عبور، شماره 21، 10/5/1395). در اطلاعیهای که سپاه پاسداران دراینباره منتشر کرده آمده است: «مدافعان راه الله از سحرگاه امروز در هجومی گسترده به بیش از 20 لانه فساد و توطئه منافقین، دگر بار قدرت اسلام و مرگ محتوم ایادی شیطان بزرگ را به نمایش گذاردند. این عملیات که به نام شهید محراب آیتالله صدوقی و با رمز «یا مهدی ادرکنی» و انسجام و اتحاد تمامی نیروهای انتظامی اعم از جانبازان کمیتههای انقلاب اسلامی، جهادگران شهربانی، ایثارگران دادستانی و جانبرکفان سپاه و بسیج انجام گرفت، انهدام یکی از حساسترین بخشهای تشکیلات منافقین، به نام بخش روابط را به دنبال داشت. تاکنون آمار معدومان و دستگیرشدگان از مرز 65 تن گذشته است. این عناصر اکثراً از اعضا و کادرهای فعال در بخش روابط تشکیلات منافقین بودند.» (محمدحسن روزیطلب، چهار ضربه مهلک سپاه پاسداران به گروهک تروریستی منافقین در دهه 60، تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 9/7/1397) فرمانده وقت عملیات شهری و مسوول تعقیب و مراقبت واحد اطلاعات سپاه در ارتباط با این عملیات علیه منافقین در خاطرات خود میگوید: «برای همین قضیه 10 مرداد بود که جلسهای در ستاد گذاشتند. هم آقای محسن رضایی بود، هم آقای علی شمخانی، هم آقای محسن رفیقدوست. اینها شروع به گزارشدادن کردند که 30 تا خانه است و اینجوری است و هر کدام دانهدانه توضیح دادند که ممکن است در اینجا فلانی باشد و در آنجا آن یکی. من گفتم: تدارکات سلاح و مهماتم خیلی ضعیف است. آقای رفیقدوست همانجا تلفن زد و رأس ساعت سه بعد از نصف شب یک بنز خاور 608 پر از مهمات و 84 جلیقه ضدگلوله سورمهایرنگ که مال شهربانی بود، جلوی مقر ما خالی کردند. »اگر کمک خدا نبود، هیچ بشری حریف سازمان نمیشد؛ میزگرد با حضور فرمانده عملیات شهری و مسوول تعقیب و مراقبت واحد اطلاعات سپاه، نشریه رمز عبور، پیشین) محمدحسین سبحانی از مسوولان امنیتی سابق سازمان درباره وضعیت سازمان منافقین پس از این ضربه مینویسد: «بهدنبال ضربه 19بهمن1360، با ضربههای سراسری و همزمان رژیم جمهوری اسلامی به کلیه پایگاههای بخش اجتماعی در اردیبهشت1361 و 10مرداد61 عملاً بیش از 80 درصد کادرها و مسوولان سازمان که عمدتاً در بخش اجتماعی سازماندهی شده بودند دستگیر یا هنگام درگیریها کشته شدند... بعد از این مقطع تقریباً کلیه ارتباطات تشکیلاتی اعضای سازمان با یکدیگر در داخل تهران و شهرهای بزرگ از هم پاشیده شد.» (محمدحسن روزیطلب، پیشین) در ضربه 12 اردیبهشت بهدلیل اینکه نیروهای تامین نداشتیم، برخی از افراد سازمان فرار کردند. برای اینکه این نقص را در عملیاتهای بعدی جبران کنیم، از نیروهای کمیته خواستیم که به حلقههای ما اضافه شوند و مانع از فرار اعضای سازمان شوند. بدین منظور در ضربه 10مرداد، نیروهای کمیته به حلقه ما اضافه شدند. در این عملیات بر اساس اطلاعاتی که از خانههایی که در ضربه 12اردیبهشت ضربه نزده بودیم، بهدست آورده بودیم، معاون بخش شهرستان و دیگر بخشهای شهرستان را زدیم.» (ناگفتههای دو مقام امنیتی دهه 60 از ترورهای خیابانی منافقین، سرنوشت «کشمیری» و ضربه به خانههای تیمی، تارنمای تسنیم، 03/04/1398) منافقین پس از ضربات این ضربه در ادامه ضربات واردآمده به سازمان، استراتژی تروریستی آنان را تغییر داد. رویکرد خروج از کشور و همچنین هدف قراردادن افراد بیگناه فقط به جرم هواداری از انقلاب یا حتی ظاهر اسلامی، واکنش منافقین به ضربات دریافتی از سوی نهادهای امنیتی کشور بود. پس از ضربه 10مرداد61 سپاه به بخشهای روابط و شهرستانها، منافقین به این نتیجه رسیدند که باید کار اطلاعاتی گستردهای در داخل ایران و روی سیستم و نظام اطلاعاتی جمهوری اسلامی انجام بدهد. آنها برای شناسایی شبکه اطلاعاتی ایران اقدام به طراحی «عملیات مهندسی» کردند که طی آن نیروهای اطلاعاتی ایران را شناسایی، دستگیر و شکنجه و سپس اطلاعات لازم را کسب میکردند. آنها برای عملیاتهای مهندسی لوازم شکنجه فراهم کرده بودند و در حال نوشتن جزوه «شکنجه و کسب اطلاعات» بودند. اعضای سازمان نتوانستند هیچ اطلاعاتی درباره علت ضربهها به خانههای تیمی به دست بیاورند چرا که آن دو نفر در کمیته فعالیت میکردند. نیروهای انقلاب اسلامی اگرچه در اجرای عملیاتها مشارکت داشتند، اما نقشی در شناسایی و تعقیب منافقین نداشتند. با معلومشدن عدم ارتباط این دو پاسدار کمیته با ضرباتی که به سازمان وارد آمده، منافقین به جای کسب اطلاعات، به صرف اینکه آن دو نفر هم پاسدار انقلاب هستند، اقدام به انتقامگیری کردند. همچنین تشکیلات منافقین پس از دریافت ضرباتی به ویژه در بهار و تابستان 61، با بستهشدن زمینه اقدامات تروریستی در داخل کشور، اقدام به خارجکردن نیروها و هواداران خود نمود. مقصد اولیه این افراد کردستانعراق و پس از آن خاک کشور عراق بود؛ البته منافقین، خط خروج کلی را از بعد از ضربه موسی شروع کرد، منتها اولویت نداشت و تک و توک این اتفاق میافتاد و بهعنوان خط خروج بلافاصله پس از 12اردیبهشت شروع کرد. همه کادرهایش که ممکن بود ضربه و آسیب ببینند از طریق مرزهای عراق، پاکستان، ترکیه و هر مرزی که میتوانست از کشور خارج کرد، چه به صورت قانونی و چه به صورت غیرقانونی با قاچاقچی میرفتند. در واقع خط خروج به صورت اطلاعاتی را در ضربه 10 مرداد فهمیدیم. با شروع خط خروج ما هم شروع کردیم به دستگیرکردن و نمیگذاشتیم بروند؛ هیچ راهی نداشتیم. باید خط خروج را قطع میکردیم.
http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/403204/ضربه-آخر؛-بازخوانی-عملیات-شهید-صدوقی-علیه-منافقین
|