پیام ویژه
انعام تلخ!
چهارشنبه 7 آبان 1399 - 16:22:09
پیام ویژه - خراسان / فقط در مدت یک ماه چنان اعتماد و اطمینان مرا جلب کرد که حتی به اندازه یک سر سوزن هم احتمال نمی دادم او یک زن شیاد باشد و مرا گرفتار ماجرایی کند که ...
مرد 32ساله ای که به اتهام کلاهبرداری از طریق چک های سرقتی توسط نیروهای زبده تجسس دستگیر شده بود، در حالی که ماجرای چک سرقتی را به حیله گری های یک زن شیاد گره می زد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 25ساله بودم که ازدواج کردم و با شاگردی و کارگری روزگارم را می گذراندم. همسرم نیز بسیار خانه دار و قانع بود. با آن که درآمد زیادی نداشتم و روزگارم به سختی می گذشت اما از این که همسرم شرایط و اوضاع مالی ام را درک می کرد و یار و همراهم بود، خودم را خوشبخت احساس می کردم، تا این که پسرم به دنیا آمد و زندگی ما صفای دیگری گرفت.
اما از حدود یک سال قبل ناگهان به خاطر شرایط اقتصادی و برخی مسائل دیگر بیکار شدم به طوری که حتی یک روز هم نمی توانستم سر کاری بروم و در آمدی داشته باشم. اوضاع زندگی ام به هم ریخته بود و من حتی توان تامین هزینه های عادی روزانه را هم نداشتم. مدتی بود نتوانسته بودم گوشت، برنج و دیگر مایحتاج زندگی را فراهم کنم. در این میان پسر خردسالم دچار فقر آهن شده بود و همسرم نیز مدام از این وضعیت گلایه می کرد. ستون های آشیانه ام در حال لرزیدن بود، به گونه ای که آن زندگی عاشقانه به آستانه فروپاشی نزدیک می شد.
در این هنگام همسرم همه طلاهایش را فروخت و من هم با مقداری قرض از اطرافیان و گرفتن مبلغی وام، یک دستگاه پراید مدل پایین خریدم تا با آن مسافرکشی کنم. خیلی زود در یکی از شرکت های اینترنتی مشغول کار شدم و با همه وجود تا نیمه شب مسافر جابه جا می کردم. اوضاع مالی ام آرام آرام از آن شرایط دلهره آور خارج شد و من هم سعی می کردم گذشته را برای خانواده ام جبران کنم. تا این که روزی زنی را به مقصد یکی از خیابان های هسته مرکزی شهر سوار کردم. او در طول مسیر مدام از اوضاع مملکت و گرانی های سرسام آور می نالید، به طوری که گویی از اعماق وجود من سخن می گفت.
وقتی به مقصد رسیدیم، او به داخل منزلی رفت و از من خواست منتظرش بمانم. ساعتی بعد، وقتی او را به خانه اش بازگرداندم بیشتر از حد انتظارم کرایه داد و شماره تلفن همراهم را گرفت تا هر بار به سرویس نیاز داشت مستقیم با من تماس بگیرد. من هم برای فرار از پرداخت مالیات و پورسانت شرکت خوشحال شدم و از این پیشنهاد استقبال کردم تا همه درآمدم برای خودم باشد. در این مدت او بارها با من تماس گرفت و هر بار نیز کرایه خوبی به من پرداخت می کرد تا این که آخرین بار با این بهانه که کارت ملی یا شناسنامه همراهش نیست، از من خواست چکی به مبلغ 5میلیون تومان را با کارت شناسایی خودم برایش از بانک نقد کنم.
من هم که در این مدت به او اعتماد پیدا کرده بودم، هیچ وقت به عاقبت این کار نیندیشیدم. بی درنگ مقابل بانک توقف کردم و مبلغ آن چک را برای مسافرم وصول کردم. او هم در برابر این لطف، مبلغ 50هزار تومان به من انعام داد و من دوباره او را به مکانی دیگر رساندم و خوشحال به منزلم بازگشتم ولی هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که ناگهان به جرم سرقت چک بازداشت شدم. وقتی ماجرا را فهمیدم، با شماره تلفن آن زن تماس گرفتم ولی گوشی او خاموش بود و دیگر پاسخم را نداد. حالا به خاطر یک اعتماد بی جا گرفتار مخمصه ای شدم که... 

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/485834/انعام-تلخ!
بستن   چاپ