پیام ویژه

آخرين مطالب

روزنامه اصولگرا: «افعی تهران» احوال بخشی از طبقه متوسط پس از شکست‌های نمادین سیاسی است يادداشت

روزنامه اصولگرا: «افعی تهران» احوال بخشی از طبقه متوسط پس از شکست‌های نمادین سیاسی است
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
لحن سریال افعی تهران تا حدودی شبیه فیلم «عصبانی نیستم» است که حال و احوال بخشی از طبقه متوسط مرکزنشین در فضای پسا88 را می‌شد در آینه شخصیت اصلی آن با بازی نوید محمدزاده دید؛ منتها با این تفاوت که آنجا خود فیلمساز علنا می‌گفت در حال بیان احوالات روحی و روانی بخشی از جامعه به دلیل فلان اتفاقات سیاسی مشخص است اما افعی تهران این‌طور نیست و در عوض لحن آن می‌تواند برون‌دادی ناخواسته از احوال بخشی از طبقه متوسط ایران در فضایی باشد که پس از بعضی شکست‌های نمادین سیاسی برایش ایجاد شده است. از این جهت افعی تهران اثری است که از رهگذر آن می‌توان خود فیلمساز و جامعه‌ای که به نمایندگی از آنها آمده را روانکاوی کرد.

میلاد جلیل‌زاده| مواد خامی که با آنها روایت سریال «افعی تهران» را پخت‌وپز کرده‌اند، تشکیل می‌شود از یک مرد 50 ساله گوشت‌تلخ طبقه متوسطی که پر است از عقده‌های فروخورده در سرتاسر زندگی، کودکی دردناک، پدر بد اخلاق و بی‌توجه به خانواده، فقر، تک‌فرزندی و تنهایی، مرگ مادر در ابتدای نوجوانی و هزارویک شکست و ناکامی و خودویرانگری دیگر. شخصیت‌های اصلی بسیاری را می‌توان در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف سراغ گرفت که متعلق به آنچه طبقه متوسط خوانده می‌شود هستند اما فرم تعلق داشتن قهرمان روایت افعی تهران به این طبقه و طیف اجتماعی، کاملا تیپیکال است. به عبارتی آرمان بیانی نه به شکلی معمولی بلکه به شکلی نمادین، یک طبقه متوسطی مرکزنشین است که چاشنی تروماتیک بودن روحیه‌اش و میل افراطی به عقده‌گشایی هم به طبقه و جامعه‌ای که از آن آمده اضافه شده است. یک مرد میانسال داریم که شغلش نقد فیلم است و قصد دارد اولین کارش را در سینما کارگردانی کند، تفریحاتش فرهنگی است و حتی خودش بخشی از پروسه تولید چنین تفریحاتی به‌حساب می‌آید و معاشرت او هم عمدتا با چنین افرادی است اما در عین حال آدمی بیش از حد رک را می‌بینیم که گاهی این خصوصیتش غیرمودبانه یا حتی رکیک می‌شود و این نه از سادگی و خامی او، بلکه از روی عمد و به نوعی برون‌داد عقده‌های روانی است. او حتی حالا که قرار است فیلم بسازد، موضوع یک قاتل زنجیره‌ای را انتخاب کرده که افراد کودک‌آزار را با سم می‌کشد و بعد می‌نشیند تا مرگ‌شان را تماشا کند؛ طوری که انگار برای عقده‌گشایی این کار را می‌کند.
قطعا با اینکه عقده‌ای بودن و میل افراطی به برون‌داد آن، خصوصیتی انسانی به‌حساب می‌آید، اما این خصوصیت چیزی نیست که تنها با اتکا به آن بتوان مدعی خلق شخصیت شد. راویان افعی تهران می‌خواستند آرمان بیانی را در ظرف محیط اطرافش قرار بدهند تا از طریق کنش‌مندی او با این محیط، شخصیت او برای مخاطب شناسانده شود اما گذشته از اینکه ما فقط یک خصوصیت شخصی می‌بینیم که همان تروما و کمپلکس است نه شخصیت، این محیط هم نه مطابق واقعیت، بلکه همخوان با بیانی خصیصه‌نما از قهرمان قصه تراشیده شده. یعنی همه‌چیز را جوری چیده‌اند که آرمان فرصتی برای نمایش عقده‌هایش یا گاهی عقده‌گشایی‌هایش داشته باشد. حالا نتیجه طوری شده که اگر شخصیت اصلی شکل نگرفته و درنیامده، وضع جامعه دور او بدتر است و اساسا با واقعیتی که بسیاری از مردم در زیست روزانه‌شان دیده‌اند و تجربه کرده‌اند تناقض دارد؛ ازجمله محیط فرهنگی حول‌وحوش آرمان بیانی از یک‌سو و محیط تراپی از سوی دیگر که دو مکان اجتماعی اصلی برای رخ دادن اتفاقات سریال هستند.
سکانسی در قسمت اول هست که آرمان بیانی به همراه زنی که با او رابطه دارد، به تماشای تئاتر رفته و وسط نمایش خوابش می‌برد. بازیگران نمایش به دلیل شنیدن صدای خرخر آرمان حواس‌شان پرت می‌شود و نمایش را قطع می‌کنند. او را بیدار می‌کنند و بعد از مدتی که دوباره خوابش برد و باز خرخر می‌کند، کارگردان تئاتر او را از سالن بیرون می‌اندازد. آرمان هم دم گیشه می‌رود تا پول بلیتش را پس بگیرد. کسانی که حداقل دو روز در فضای فرهنگی زیست کرده‌اند، می‌دانند که این صحنه تا چه اندازه از هر جهت با ابتدایی‌ترین تجربیات واقعی‌شان ناهمخوان است. چند بار تا به حال دیده شده که یک نمایش را به خاطر صدای خرخر یکی از تماشاگران متوقف کنند؟ شاید در تاریخ هنر نمایش ایران که قدمتی بالای 120 سال دارد، حتی در یکی از هنرستان‌های دورافتاده هم چنین اتفاقی نیفتاده باشد.
این صحنه غیرواقعی را اما چیده‌اند تا آرمان به دم گیشه بلیت‌فروشی برود و پول بلیتش را بخواهد و نشان بدهد که عقده‌ای، نامتعارف و رک است. از سوی دیگر جلسات تراپی که بخش قابل‌توجهی از پیشبرد روایت برعهده آنهاست همچنین ناهمخوانی‌های آشکاری با واقعیت دارند. جالب اینجاست که در عصر ما بسیاری از افراد متعلق به طبقه متوسط تجربه مواجهه با تراپیست را به‌کرات داشته‌اند و افعی تهران چیزی را تا این حد غیرواقعی نشان می‌دهد که واقعیت آن را خیلی‌ها با بسامد بالا دیده‌اند. غالبا برای اشاره به ناواقعی بودن این مواجهه با روانشناس یا روانکاو، از این صحبت می‌کنند که ایجاد رابطه عاطفی بین مشاور و مراجع یک خط قرمز است و افعی تهران از چنین خط قرمزی گذشته اما روایت، قبل از اینکه به این ایراد کلی و بنیادین برسد، در چینش جزئیات هم به همین اندازه غلط و دلبخواهی و ناواقعی جلو رفته بود و طبیعتا با کنار هم نشاندن جزئیاتی که تا این اندازه بد و غیرواقعی هستند نمی‌توان یک کلیت واقعی را پدید آورد؟ مثلا یک جا آرمان در مطب روبه‌روی خانم تراپیست نشسته و می‌خواهد از ترومن کاپوتی نقل قولی بیاورد. یک جمله معترضه قبل از بیان حرف اصلی‌اش باز می‌کند و می‌گوید -ترومن کاپوتی را که می‌شناسید؟- خانم تراپیست می‌گوید بله. بعد آرمان به شکل آدم‌های مچ‌گیر می‌گوید (کیه اون‌وقت ترومن کاپوتی؟) خانم مشاور که اصلا کاپوتی را نمی‌شناخته و می‌خواسته قپی بیاید، می‌گوید فیلمساز است. او حدس می‌زده که آرمان چون خودش اهل سینماست، از فیلمسازان نقل قول خواهد کرد اما تیرش به سنگ خورد. گذشته از ادامه این بحث بین آرمان بیانی و تراپیست او که آن هم سرتاسر پر از ایرادات منطقی و تناقضات آشکار با واقعیت است، همین رفت‌وبرگشت جزئی و چندثانیه‌ای به‌شدت ناهمخوان با واقعیت است.
این قپی‌آمدن‌ها اگر هم در محیط‌های دیگر رایج باشد، در جلسه تراپی وجود ندارد و یک تراپیست، حتی اگر بیرون از این اتاق اهل چنین رفتاری باشد در این اتاق کسر شأن خودش نمی‌بیند که اصطلاحات تخصصی مربوط به حوزه فعالیت مراجعه‌کننده‌اش را نداند. اما این صحنه غیرواقعی را هم در پازل روایت چیده‌اند تا معلوم شود که آرمان چه آدم مچ‌گیر و بی‌ادبی است و برای معاشرت با آدم‌ها کوچک‌ترین باجی به تعارفات معمول نمی‌دهد. به عبارتی محیط را طوری چیده‌اند که به کارِ درآوردن یک شخصیت بیاید نه آن‌طور که با واقعیت همخوان باشد اما این در حالی است که از ابتدا شخصیتی وجود نداشت و هرچه بود فقط یک خصوصیت بود. این همه تاکید روی گوشت‌تلخی آرمان، رک بودن رکیک او، ناسازگاری‌اش با قواعد متعارف زیست در جامعه امروز و ارجاع به گذشته تلخ و بروز عصبیت و انتقام در زمان حال حاضر از کجا می‌آید؟ لحن سریال افعی تهران تا حدودی شبیه فیلم «عصبانی نیستم» است که حال و احوال بخشی از طبقه متوسط مرکزنشین در فضای پسا88 را می‌شد در آینه شخصیت اصلی آن با بازی نوید محمدزاده دید؛ منتها با این تفاوت که آنجا خود فیلمساز علنا می‌گفت در حال بیان احوالات روحی و روانی بخشی از جامعه به دلیل فلان اتفاقات سیاسی مشخص است اما افعی تهران این‌طور نیست و در عوض لحن آن می‌تواند برون‌دادی ناخواسته از احوال بخشی از طبقه متوسط ایران در فضایی باشد که پس از بعضی شکست‌های نمادین سیاسی برایش ایجاد شده است. از این جهت افعی تهران اثری است که از رهگذر آن می‌توان خود فیلمساز و جامعه‌ای که به نمایندگی از آنها آمده را روانکاوی کرد نه اثری که خالقانش دیگران را روانکاوی کرده باشند و نتیجه‌اش را به شکل نمایشی مقابل مخاطب گذاشته باشند.

لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1481174/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

مراسم جشن روز دختر به مناسبت دهه کرامت با حضور جمعی از دختران شهدا

پلیس سرقت مسلحانه از طلافروشی را ناکام گذاشت

بدعهدی دولت، سد راه رشد بازار سرمایه

اینترنت کوانتومی در راه است

رجیستری موبایل فردا در کمیسیون اصل 90 بررسی می‌شود

برنامه فروش و پیش فروش چند خودرو داخلی

بهترین تولیدکنندگان ماشین آلات صنایع غذایی کدامند؟

مدیریت بحران: احتمال وقوع «سیل مشهد» پیش‌بینی شده بود

راهنمای خرید بهترین مغز گردو: انواع گردو کدامند؟

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس: باید مشاغل بر سودشان مالیات دهند

گزارش دیتاک از رفتار ایرانی‌ها در شبکه‌های اجتماعی در سال 1402

5 اشتباه رایج هنگام بررسی قند خون افراد دیابتی

پشت پرده ویدئوی اخیر شمخانی در تخت جمشید، چیست؟

دستگیری 260 دختر و پسر در مهمانی شیطانی

ضبط 50 هزار دلار در فرودگاه امام(ره) از سوی تعزیرات

بلاتکلیفی 5 ماهه بیمه تکمیلی بازنشستگان کشوری

نشان استاندارد روی این فرآوردهای غذایی جعلی است

گوگل رنگ‌بندی پیکسل 7 را در گوشی پرچمدار 2024 خود احیا می‌کند

«مدرسی‌یزدی»، «حسینی بوشهری» و «موحدی کرمانی» 3 گزینه اصلی برای ریاست خبرگان

توقف فعالیت پالایشگاه نفت روسیه در پی حمله پهپادی اوکراین

تداوم ثبات در بازار ارز

نمایشگاه نفت امسال توانمندی وزارت نفت را نشان داد

چمران: در بوستان‌ها هتل ساخته نمی‌شود

ادعای رسانه آموزش و پرورش: اختلال در سامانه دریافت کارت امتحانات عمدی بود

متکی: تمرکز اصلی من بر ریاست مجلس است

ویدئویی از دزدیدن دوچرخه وسط اتوبان در روز روشن

کودکی که قلب خود را هدیه کرد

وضعِ شیشۀ عقب ماشین‌ها پس از بارش تگرگ در مشهد

انتقاد روزنامه فرهیختگان از قرارداد با هند؛ "اشتباه چابهار!"

چرا برخی موسسات دولتی که بازده ندارند بودجه می گیرند؟

آخرین آمار محاسبات مالیاتی از خانه های خالی

تب زیبایی، آرایشگر‌ها و ماما‌ها را جراح کرد

خزعلی: باید به دنبال افزایش دورکاری برای مادران باشیم

صدور کیفرخواست یک پرونده کثیرالشاکی

تنها جزیرهٔ ایرانی دریای خزر کجاست؟

انتقاد مجری تلویزیون از پاس کاری کشاورزان در دستگاه های دولتی

جدال میان دو پیامرسان محبوب

چمران: هیچ شخصی پیدا نمی‌شود که درختان چیتگر را قطع بکند

وزیر کشور: دربارۀ نگهداری حیوانات در آپارتمان کمبودهایی وجود دارد که باید قانون را تکمیل کنیم

ارائه بسته‌های «بانکی» به خانواده‌های دارای بیش از سه فرزند

نماینده مجلس: قانون درباره طلافروشان باید اجرا شود

سهم بالای ترکیه در بازار چاپ و بسته‌بندی منطقه

افزایش شمار کشته‌های سیل افغانستان به 70 نفر

بازی/ Hoosegow: Prison Survival؛ ماجراجویی در زندان

با کریمان کارها دشوار نیست

وجود 134 هزار ساختمان ناایمن در کشور

موتور خودروهای برقی روشن شد

در چه صورتی مالیات بر خانه‌های خالی 12 برابر می‌شود؟

کارمندان OpenAI ظاهراً مجبور به امضای توافق‌نامه عدم انتقاد از شرکت بوده‌اند

احکام بدوی تتلو صادر شد