صدای خشمی که شنیده نمیشود
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - همشهری /متن پیش رو در همشهری منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
جامعه ایرانی در چند سال گذشته، بهطور پیوسته با سلسله رویدادهای ناگواری مواجه بوده است. اگر کرونا و تحریمهای اقتصادی را 2متغیر اثرگذار مهم در نظر بگیریم، اولی در یک سال و نیم گذشته و دومی در 3سال و نیم گذشته، بهطور مستمر در پسزمینه زیست ایرانیان جریان داشته و شرایط طاقتفرسایی را برای مردم رقم زدهاند. در کشاکش نبرد با تحریم و کرونا هم رویدادهای ناگوار دیگری مثل تعلل در واردات واکسن کرونا، اعتراضات آذرماه 98، سقوط هواپیمای اوکراینی، سیل فراگیر فروردین 98، اعتراضات دیماه 96و موارد متعدد دیگر، به تناوب پیش آمده است. به همه اینها باید بحرانهای طبیعی امسال مثل خشکسالی و افزایش دمای هوا را هم افزود که منجر به بیآبی و بیبرقی در کشور شده است. و از همه مهمتر مسئله بحران کرونای دلتا در سیستان و بلوچستان و نبود امکانات بیمارستانی و تجهیزات پزشکی و سپس بیآبی در منطقه جلگهای خوزستان که باعث اعتراضات خیابانی شهروندان در چند روز پیاپی شد و بسیاری از آنها را خشمگین کرد و حالا هم طرح صیانت از فضای مجازی که با موج عصبانیت و خشم عموم مردم روبرو شده است.
مجموعه این اتفاقات بهزعم رصدگران تحولات اجتماعی، سبب فرسایش سرمایه اجتماعی شده و شاخصهایی مثل تابآوری اجتماعی و اعتماد عمومی را بهشدت لرزان و متزلزل کرده است. شرایطی که عملا در کنار نارضایتی، منجر به ناامیدی گسترده در سطح جامعه شده و این ناامیدی در مرز تبدیل شدن به «خشم عمومی» قرار دارد؛ خشمی که به اعتقاد جامعهشناسان درصورت فراگیر شدن، میتواند به یک اپیدمی خطرناکتر از کرونا تبدیل شود و در پیوند با خشونت، روزهای سختی را برای جامعه رقم بزند. خشم اجتماعی البته یکباره بهوجود نمیآید و معمولا حاصل انباشت ناامیدیها و نارضایتیهای چندینساله است. فروکش کردن آن هم به این سادگیها امکانپذیر نیست؛ هر چند که شعلهور شدن آن ممکن است در چشمبرهمزدنی اتفاق بیفتد.
پرهیز از دستکاری و عصبانی کردن جامعه
محمدرضا جوادی یگانه،جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران
بحرانهای مختلف، بخشهایی از جامعه را به ترکیبی از ناامیدی و افسردگی رسانده که نتیجه آن «درماندگی خود آموخته» شده است، یعنی چشماندازی برای بهبود مشاهده نمیشود و افراد دست از تلاش برمیدارند؛ این وضعیت بسیار خطرناک است و منجر به بیعملی یا خشونت علیه خود و دیگران میشود. موضوعی که تحت عنوان طرح صیانت از فضای مجازی توسط مجلس مطرح شده یکی از همین مسائل است که میتوان آن را دستکاری جامعه بهحساب آورد، جزئیات طرح هنوز روشن نیست و البته طرح هم هنوز تصویب نشده، اما اینکه کاری که مردم روزمره انجام میدادند و به آن خو گرفتهاند، ناگهان و بدون اقناع جامعه ممنوع شود، مردم را عصبانی میکند. اگر محدودیتهای فضای مجازی گسترده باشد، مردم هربار که موبایل دست میگیرند عصبانیتشان تازه میشود و آنوقت این عصبانیت به هر چیز دیگر میتواند تسری داده شود. در عوض بحرانها و ابرچالشهای جامعه ایران که نیازمند تدبیر فوری است، موضوعات دیگری است از قبیل بحران آب، محیطزیست، اشتغال، کسری بودجه و آسیبهای اجتماعی. درباره این چالشها چه باید کرد: اول از همه تغییر رویکرد است به سمت حل بنیانی و البته التیامهای کوتاهمدت این مسائل. چینش کابینه دولت جدید میتواند در ایجاد این امید نقش مهمی را ایفا کند. اقدام دوم که باید انجام شود، همان است که اشاره شد: پرهیز از دستکاری غیرضروری در جامعه. سومین راهحل فوری، زیاد حرف نزدن یا دقیقتر، بسیار کم حرف زدن است. من از آن به «تغییر رویکرد از فعل مضارع به فعل ماضی» یاد میکنم. در جامعهای که امواج پیاپی کرونا، جامعه را فرسوده کرده، چه نیازی است هر هفته وعده تولید یا ورود میلیونی واکسن را بدهند. هر تعداد واکسن که تولید یا وارد شد، گزارشش را بدهند. تفاوتش یکی دو هفته است ولی این همه وعده عمل نشده دیگر روی دست مسئولان نمیماند. چاکوتین تعبیری دارد به نام «تهاجم به عصمت ذهنی خلق»؛ دستکاری غیرضروری و وعده عمل نشده از مهمترین نمودهای این تهاجم است. اکنون «نبایدها» مهمتر از «بایدها» است. اقدام نکردن و حرف نزدن، گاه مؤثرتر است.
-
سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۲:۴۴:۱۱
-
۰ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/710854/