آینده سیاسی مبهم روحانی
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
وقتی یک دولت به پایان راه خود میرسد اولین سوالی که ذهن را مشغول میکند، آینده سیاسی رییس آن دولت است. این پرسش اکنون که دولت تدبیر و امید به انتهای مسیر خود رسیده نیز درباره حسن روحانی مصداق یافته است. با توجه به پایگاه نخبگانی موزاییکی دولت اعتدال، این پرسش درباره حسن روحانی با شدت بیشتری مطرح میشود که او زین پس قرار است به پشتوانه کدام جریان سیاسی، سیاستورزی کند. او قرار است به دامان کدام جریان بیفتد؛ به پایان سابق خود یعنی راست سنتی رجعت میکند یا اینکه یک بلوک مجزا برای خود ترتیب خواهد داد. سنت تا الان اینگونه حکم کرده که رؤسای جمهوری پس از پایان ماموریت خود در رأس یک دولت، با حکم رهبر انقلاب به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام بهعنوان عضو حقیقی درآمدهاند یا اینکه بازوی مشورتی رهبری شدهاند.
بااینحال رؤسای جمهوری پس از پایان کارشان در جایگاه ریاست قوه اجرایی کشور، عهدهدار نقش سیاسی متمایزی در بیرون از مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز
بودهاند.
هاشمیرفسنجانی پس از سال76، به کانون پیونددهنده نیروهای میانهرو و اعتدالی تبدیل شد و از سال88 به بعد نیز توانست نظر نیروهای اصلاحطلب را نیز معطوف خود کند. خاتمی پس از سال84 با نپذیرفتن حکم رهبری برای عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست جبهه اصلاحات را به عهده گرفت و در بزنگاههای سیاسی نقشآفرینی کرد. احمدینژاد نیز پس از سال92 هرچند مانند خاتمی یا هاشمی موفق به شکلدهی یک جبهه سیاسی نظاممند نشد، لیکن بدنه هواداران خود را ذیل نقد رادیکال نهادهای حاکمیتی قوام داد.
احمدینژاد در ادامه کارش کوشید علاوه بر پایگاه سنتی خود در مناطق پایین و حاشیهای شهری و مناطق روستایی، با دگردیسی ادبیات و گفتمان خود از عدالتخواهی به آزادیخواهی، طبقه متوسط متجدد را نیز با خود همراه کند.
با این اوصاف و در لحظه اکنون که دولت تدبیر وامید به سرانجام کارش نائل شده، این سوال با جدیت بیشتری مطرح است که آینده سیاسی حسن روحانی در ادامه چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا روحانی به ملجأ سیاسی خود یعنی راست سنتی رجعت میکند یا اینکه در قاموس رییس یک جبهه سیاسی ظهور خواهد کرد؟
روحانی در نهاد روحانی؟
حسن روحانی سالها عضو جامعه روحانیت مبارز بهعنوان نماد مهم راست سنتی بود. بر همین اساس، این گزاره مطرح است که حسن روحانی احتمالا قصد داشته باشد به ریشه و تبار خود بازگردد و بار دیگر به عضویت این نهاد درآید؛ هرچند میدانیم که حسن روحانی برای بازگشت به میان اصولگرایان مسیر بسیار سخت و سنگلاخی در پیش دارد. راست سنتی امروز بخشی از جبهه اصولگرایی است؛ جبههای که هشت سال تمام از منتقدان اصلی سیاستهای دولت حسن روحانی بود؛ بنابراین حضور دوباره حسن روحانی در قطب راست سنتی، تا حد زیادی برای این طیف هزینهزا خواهد بود و باعث میشود تا موردنقد جدی سایر اصولگرایان قرار بگیرد. از آنسو، حسن روحانی امروز سابقه هشت سال ریاستجمهوری ایران را دارد و بدون شک با حسن روحانی پیشین، تفاوت منزلتی دارد.
بر این اساس، حسن روحانی شاید در شأن و مرتبت خود نبیند که عضو معمول یک تشکل سیاسی-عقیدتی شود که طی سالهای اخیر با وجود همه قرابتها، همواره منتقد رویکرد دولت تدبیر و امید بوده است؛ بنابراین شاید بشود، گزاره بازگشت حسن روحانی به راست سنتی را تا حد زیادی ناممکن دانست.
دست رد از سوی اصلاحطلبان
وقتی از دست رد راست سنتی به روحانی سخن گفتیم، این امر درباره اصلاحطلبان بهطریقاولی حکم میکند. پس از آنکه اصلاحطلبان بهمدت هشت سال، سرمایه اجتماعی خود را به پای دولت حسن روحانی ریختند و از آن طرف مغز متفکر روحانی یعنی محمود واعظی نیز بهکرات وجود نسبت و تناسب میان دولت و اصلاحطلبان را منکر شد، تصور اینکه جبهه اصلاحات حتی طیفهای عملگرای آن بخواهند به زیر پای روحانی فرش قرمز بیندازند و زین پس او را یکی از خود بدانند، بسیار بعید و دور از ذهن
میرسد. نسبت شکراب اصلاح طلبان و روحانی به حدی بود که بخش چشمگیری از جبهه اصلاحات در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، با یادآوری تلخ کامی های حمایت از روحانی در سالهای 92 و 96، حاضر به درآمدن پشت ایده حمایت از گزینه غیر اصلاحطلب نشد و بر این اساس، تحریم و مشارکت غیر فعال را بر مشارکت فعال رجحان داد. از این منظر میتوان به جرات مدعی شد که ضربهای که جبهه اصلاحات بابت حمایت از حسن روحانی طی هشت سال گذشته متحمل شد، تا سالها قابل جبران نیست و باعث میشود تا این جبهه برای مدت ها به عنوان یک رقیب قدرتمند در برابر اصولگرایان، قادر به قد علم کردن نباشد.
اصلاحطلبان از طرف دیگر میدانند که حداقل تا انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند سال1402، سیاستورزی به کام و نام آنها پیش نخواهد رفت و برای بازسازی بدنه اجتماعی منهدم خود باید سالها به صبر و انتظار بنشینند؛ از این منظر اصلاحطلبان به صلاح خود نمیدانند که بخواهند حسن روحانی بهعنوان یکی از مسببان اصلی وضعیت وجود را به میان خود بپذیرند. با وجود این، حسن روحانی رشته روابط خود با جبهه اصلاحات بهخصوص بلوک عملگرای آن را محفوظ نگاه داشته است؛ نشانهاش هم تشکیل «شورای تدوین، گردآوری و تنظیم آثار آیتالله حسن روحانی» در بهمنماه سال99 بود که دبیری آن به محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، سپرده شد. اما درمجموع میتوان گفت که حسن روحانی امروز نه در میان اصولگرایان پایگاه و جایگاه مطمئنی دارد و نه در میان اصلاحطلبان؛ او به معنای واقعی کلمه، از اینجا رانده و از آنجا مانده است.
متشکل شدن در قالب یک نهاد حاشیهای
گزاره محتملی که میشود برای آینده سیاسی حسن روحانی و یاران نزدیک او مطرح کرد، متشکل شدن در قالب یک نهاد حاشیهای است. همانطور که میدانیم، حسن روحانی سالها رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود؛ جایی که محمود واعظی، معاونت پژوهشهای سیاست خارجی آن را به عهده داشت و محمدباقر نوبخت، عضو هیاتتحریریه فصلنامه راهبرد(نشریه مرکز) بود. بسیاری بر این باورند که این مرکز، تاثیر بسزایی در تشکلیابی نیروهای همسو با حسن روحانی و شیفت آنها به ستادهای انتخاباتی او در انتخابات سال1392 داشت؛ چه آنکه اگر این مرجع و ملجأ نبود، کار روحانی برای سازماندهی نیروهای سمپات خود بسیار سخت میشد. اکنون که روحانی ردای ریاستجمهوری را آویزان کرده، این احتمال قوی مطرح است که او بخواهد به یک نهاد حاشیهای بازگردد و به ساماندهی مجدد نیروهای وفادار به خود دست بزند. اینکه این نهاد کدام است و چه مختصاتی دارد، پرسشی است که تا روشن شدن جواب آن، باید منتظر بمانیم.
ساخت یک جبهه جدید
همانطور که اشاره شد، روحانی امروز دیگر نه در میان اصولگرایان اعتبار دارد و در میان اصلاحطلبان. همین وضعیت شاید حسن روحانی را به ساخت یک جبهه سیاسی جدید متشکل از نیروهای میانهرو و وفادار، وادارد. چندی پیش بود که علی لاریجانی در گفتوگو با مجله «آگاهی نو» از تمایلش برای تاسیس یک حزب سخن گفت. اگر علی لاریجانی در ایجاد این تشکل سیاسی جدی باشد، شاید بتوان حسن روحانی را بهعنوان چهره موثر بر روند و مناسبات این حزب به شمار آورد. لاریجانی و روحانی بهموجب سالها قرابت اندیشهای و همکاری در سطح سران قوا میتوانند برای سالهای آینده، به زوج محوری بلوک میانه آسمان سیاست ایران تبدیل شوند. از سویی دور از ذهن هم نیست که این دو چهره بخواهند با نقد عملکرد دولت رئیسی، نقش اپوزیسیونی به خود بگیرند و با تعویض جایگاهشان از متهم به شاکی، خود را بهعنوان تغییردهنده «وضعیت خودساخته» جا بیندازند.
شکایتهایی که باید پاسخ داده شوند
فارغ از اینکه حسن روحانی در آینده در کدام نقطه از میدان سیاست ایران جایابی میکند، یک چیز مبرهن به نظر میرسد و آن پاسخگویی به شکایاتی است که طی یک سال اخیر ازسوی نمایندگان مجلس بابت «ترک فعل» علیه او طرح شده است. حسن روحانی پس از هشت سال ریاستجمهوری که ساحات مختلف زندگی ایرانیان را دستخوش تخریبهای زیاد کرد، پیش از فکر کردن به آینده سیاسیاش باید پاسخگوی عملکرد خود بهویژه در زمینه اقتصادی باشد.
-
سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۸:۴۲
-
۶ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/711244/