زمینه مطالعات سه اقتصاددان نوبلیست چه بود؟
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - دنیای اقتصاد /دیوید کارد، جاشوا دیوید انگریست به همراه گویدو ایمبنز، همزمان نوبل اقتصاد سال 2021 را دریافت کردند. دیوید کارد، به دلیل تحقیقات خود در مورد بازارکار، جایزه نوبل را دریافت کرده است. ایمبنز و انگریست هم به دلیل تحقیقاتشان در زمینه اقتصادسنجی و روشهای استفاده از داده برای یافتن روابط علت و معلولی موفق به دریافت جایزه نوبل شدهاند. نکته جالب توجه این است که دیوید کارد قبل از ایمبنز و انگریست، از روشهای مبتکرانهای در زمینه اقتصادسنجی بهره برده بود که این روشهای بدیع در زمینه اقتصادسنجی بعدها مورد استفاده ایمبنز و انگریست قرار گرفت و توسعه یافت. به طور کلی میتوان نوبل اقتصاد امسال را در زمینه اقتصاد خرد و ابداع روشهای مبتکرانه در زمینه اقتصادسنجی در نظر گرفت.
تلاش برای روابط علت و معلولی
دیوید کارد به دلیل تحقیقاتش در زمینه تاثیر سیاست حداقل حقوق بر بازار کار آمریکا معروف شده بود. در سال 1994، او به همراه کروگر موفق شدند اثر حداقل حقوق بر بازار کار آمریکا را بسنجند. این تحقیق به دلیل اینکه توانست تمام متغیرها به غیر از حداقل حقوق را از مجموعه متغیرها حذف کند، بسیار خوش درخشید. در سال 1992، ایالت نیوجرسی حداقل حقوق را افزایش داد و این موضوع بهانهای برای تحقیقات اقتصاددانان در زمینه اثرات حداقل حقوق شد. کارد به همراه کروگر در مورد تاثیرات حداقل حقوق بر ایالت نیوجرسی دست به انجام تحقیقات تازهای زدند. آنها وضعیت بازار کار در ایالت نیوجرسی را که حداقل حقوق آن افزایش یافته بود، با ایالت پنسیلوانیا مقایسه کردند. حداقل حقوق ایالت پنسیلوانیا در آن زمان تغییری نکرده بود که همین امر امکان مقایسه را به وجود میآورد. آنها برای ثابت نگهداشتن سایر متغیرها، صرفا وضعیت بازار کار مغازههای فستفود را در مرز بین دو ایالت مورد بررسی قرار دادند. همه اینها موجب شد که تمام متغیرها غیر از حداقل حقوق ثابت باشد و همین امر مقایسه بین آنها را امکانپذیر کرد. نتیجه این تحقیق این بود که افزایش حداقل حقوق در نیوجرسی، تفاوت چشمگیری در بازار کار فستفودفروشیها در دو طرف مرز ایجاد نکرده بود. از همین رو، این محققان نتیجه گرفتند که افزایش اندک حداقل حقوق در کشورهای با درآمد بالا تفاوت چندانی در بازار کار ایجاد نمیکند. البته این نکته قابلتوجه است که نتیجه این تحقیق صرفا در کشورهای با درآمد بالا صادق است و در کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه، بازار کار متفاوتی وجود دارد و به دلیل وجود بازار کار غیررسمی، نمیتوان این نتیجه را برای این کشورها نیز صادق دانست. در کشورهای در حال توسعه به دلیل وجود بازار کار غیررسمی، افزایش حدقل حقوق، تعداد شاغلان غیررسمی را افزایش میدهد، اما در کشورهای با درآمد بالا، تحقیقات دیوید کارد نشان میدهد که افزایش حداقل حقوق دستکم در بخشی از بازار کار تغییر چندانی ایجاد نمیکند.
کارد در سالهای بعدتر نیز، اثر ورود مهاجران خارجی به بازار کار کشورهای توسعهیافته را بررسی کرد و نتیجه گرفت که مهاجران خارجی عملا موجب تغییرات بهخصوصی در بازار کار کشوری مانند آمریکا نخواهند شد. همچنین تحقیقات دیگر او نشان داد که سرمایهگذاری دولتها موجب افزایش بهرهوری نیروی کار نمیشود.
انتقادات به مطالعه کارد
والتر بلاک، یکی از اقتصاددانان، به مقاله حداقل حقوق کارد و کروگر انتقاداتی وارد کرده است. به باور او، روش جمعآوری اطلاعات کارد و کروگر عمیقا مورد سوال است. آنها در نظرسنجیهای تلفنی خود با مدیران 321فستفود در نیوجرسی و 78فستفود در پنسیلوانیا مصاحبه کردند. این جامعه آماری برای چنین نتیجهگیری قابلتوجهی بسیار کوچک است. همچنین اطلاعات دادهشده توسط بنگاهها ممکن است دقیق نباشد. علاوه بر این، اگرچه قانون مذکور تازه اول آوریل 1992 اجرا شده بود، مصاحبهها 5 تا 31دسامبر همان سال انجام شد. در چنین مدت کوتاهی، یعنی تنها 7تا 9ماه پس از اجرای قانون، کارد و کروگر به بازار زمان کافی ندادند تا جایگزینهایی برای نیروهای کممهارت پیدا کند؛ به عنوان نمونه، فستفودها خود را مکانیزه کنند.
آزمایشهای طبیعی
تحقیقات کارد و کروگر، برای اولین بار نشان داد که در علم اقتصاد نیز میتوان آزمایشهایی طبیعی (natural experiments)را پایهریزی کرد که در آن، بسیاری از متغیرها کنترل شوند و امکان سنجش تاثیر متغیرها بر خروجی نهایی وجود داشته باشد. در کنار این دو دانشمند، آنگریست و ایمبنز نیز تحقیقاتی را بر پایه آزمایشهای طبیعی ارائه داده و برای اولین بار ابتکاراتی بدیع در این زمینه را پیشنهاد کردند. به نظر میرسد تعداد مواردی که میتوان در اقتصاد، آزمایش طبیعی انجام داد، بسیار اندک است، اما در سالهای اخیر، نمونههای بسیاری یافت شده و به نظر میرسد در اطراف ما این مثالها فراوان است.
تاثیر تحصیلات بر حداقل حقوق
در سال1991، انگریست و کروگر بر پایه دادههای آماری، میزان تاثیر تحصیلات بر درآمد افراد را مورد بررسی قرار دادند. جامعه آماری این تحقیق افراد متولد سالهای 1930 تا 1940 بودند. این بررسی آماری نشان میدهد که افزایش میزان تحصیلات تا 10درصد میزان درآمد افراد را در جامعه آمریکا افزایش میدهد. در این تحقیق، این دو دانشمند برای کنترل متغیرها از ابتکار بدیعی استفاده کردند.
در ایالات متحده آمریکا کسی که در فصل اول سال میلادی به دنیا میآید، عملا یک سال دیرتر وارد مدرسه میشود. به عبارت دیگر متولدین اول ژانویه یک سال دیرتر از متولدین 30 دسامبر وارد مدرسه میشوند. این در حالی است که عملا، اختلاف سنی متولدان ژانویه و دسامبر بسیار ناچیز است. همچنین در دهههای قبل تمام افرادی که به 16سالگی میرسیدند، فارغ از اینکه مقطع تحصیلی آنها تمام شده باشد یا نه، اجازه ترک تحصیل داشتند. این دو موضوع موجب میشد افرادی که در فصل اول سال به دنیا میآیند، در حالی 16سالگی خود را به اتمام برسانند که میزان تحصیلات کمتری نسبت به متولدان فصل چهارم سال قبل از تولد خود داشته باشند. به عبارت دیگر به نظر میرسد، میزان تحصیلات در متولدان فصل آخر سال باید اندکی بیشتر از متولدین فصل اول سال بعد از آن باشد. نکته جالب توجه اینکه دادههای موجود نشان میداد، اگرچه روند کلی میزان تحصیلات در بین متولدین دهه 1930 در طول زمان افزایشی بوده، اما میزان تحصیلات در میان متولدان فصل چهارم سال در مقایسه با متولدین فصل اول سال بعد از آن بیشتر بوده است. در ادامه، آنگریست و کروگر، میزان درآمد متولدین این دهه را در فصلهای مختلف سالهای این دهه مقایسه و مشاهده میکنند که میزان حقوق متولدان فصل آخر سال در مقایسه با متولدان فصل اول سال بعد، همواره بیشتر بوده است. آنها از این دو موضوع چنین نتیجهگیری میکنند که افزایش میزان تحصیلات عملا موجب افزایش درآمد میشود. به این ترتیب، این دو دانشمند برای کنترل مولفهها از یک ابتکار جالب استفاده کردند و به یک رابطه علت و معلولی رسیدند.
-
چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۰ - ۰۵:۴۶:۳۳
-
۲۶ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/759766/