سرمقاله اعتماد/ اصل تفکیکناپذیری...
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - اعتماد / « اصل تفکیکناپذیری... » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته مصطفی اعلایی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در نظام بینالمللی حقوق بشر ویژگیهای دقیق و علمی در باب ماهیت حقوق بشر شناسایی و احصا شده است. به گمان بنده نظم بینالمللی موجود و الگوی رفتاری تابعین آن به گونهای است که میتوان این ویژگیها را بر سیاست و روابط بینالملل نیز بار نمود. این ویژگیها را در نظام بینالملل حقوق بشر به این صورت تبیین کردهاند:
1- حقوق بشر جهانی (universal) است و تابع جغرافیا نیست و انسان به ما هو انسان دارای حقوق انسانی است.
2- حقوق بشر اگرچه از اجزای مختلف و متفاوت تشکیل شده لکن یک کلیت تفکیکناپذیر
(indivisible whole) است.
3- کلیه شقوق حقوق بشر از بهم پیوستگی و وابستگی درونی برخوردار است (interdependent).
4- همه اشکال حقوق بشر با هم ارتباط درونی دارند
(interrelatedness) الگوی رفتاری بازیگران بینالمللی و وقایع روابط بینالملل بهگونهای است که بیشک این ویژگیها بر مناسبات بین کشورها و کنشها و رفتارهای سیاسی بینالمللی آنان نیز جاری است.
واقعیت آن است که سیاست و روابط بینالملل یک «کلیت تفکیکناپذیر» است. رفتارهای بازیگران در محیط بینالملل در یک رابطه علت و معلولی
(causation) شکل میگیرند. تصور کنشهای مجرد در نظام بینالملل موجود قطعا تصور خامی است. اجزای در این نظام تا آن حد در هم تنیده میباشند که هرگز نمیتوان تحولات، تصمیمات، رفتارها و کنشهای سیاسی در جهان را چه در «فرآیند» و چه در «نتیجه» بدون وابستگی، ارتباط و تاثیر متقابل بر یکدیگر محاسبه کرد. به بیان دیگر، اگرچه گستره روابط بینالملل مرکب و به شمول منافع متفاوت و متضاد بین کشورها و مناطق جغرافیایی است لکن کنشها و مناسبات بینالدولی و جهانی در یک محیط واحد وتفکیکناپذیر انجام میگیرد. تحرکات کشورها و ائتلافهای سیاسی دارای وابستگی و ارتباط درونی است و حتما در فرآیند و در نتیجه بر یکدیگر تاثیرگذار هستند. تفکیکناپذیری در روابط بینالملل به ویژه تفکیکناپذیری تهدیدها، هم در «سطح» و هم در «عمق» صورت میگیرد و هر دو سوی این جهتها نهایتا در یک نقطه تلاقی دارند.
تفکیکناپذیری تهدیدها در «سطح» گویای وضعیتی است که دولتها در جریان رقابت ژئوپلیتیک و در واکنش به توسعه رقیب، در قالب رفتار بینالدولی با کلیه ابزارهای سیاست خارجی، دفاعی، اقتصادی و امنیتی در بیرون از مرزها تهدیدهایی را به صورت افقی متوجه رقیب خود در مکان و زمان مناسب مینمایند. تفکیکناپذیری تهدیدها در «عمق» حاکی از تحولاتی است که بازیگران بینالمللی تهدیدهایی را در درون مرزها، درون جمعیتها و در داخل کشورهای رقیب انجام میدهند. تلاش دشمنان در جهت ذهنیتسازی منفی و ایجاد حقارت ملی و نهایتا تجزیه کشورهای رقیب نمونهای از این نوع تهدیدها به صورت عمودی است. نکته مهم اینکه همه این تحولات چه در «سطح» و چه در «عمق» در یک رابطه علت و معلولی و در یک شبکه بهم پیوسته و مرتبط با هم صورت میگیرد. برای مثال نمیتوان رفتار سیاسی در یک حادثه در غرب را بدون اثرگذاری بر شرق تصور نمود یا بالعکس. به عبارت دیگر، چنانچه کشور «الف» در یک جبهه در شمال در مقابل رقیب یا دشمن خود اقدامی انجام دهد باید منتظر اقدامی مشابه یا غیر آن در جنوب ازسوی کشور «ب» علیه خود در «سطح» و در «عمق» باشد. نکته مهم اینکه چنانچه کشور «الف» اقدام خود را مجرد فرض کرده یا آمادگی تقابل در جنوب با کشور «ب» و رقیب خود را نداشته باشد مسلما در فعل و انفعالات سیاسی، دفاعی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در سطح منطقهای و بینالمللی بازنده خواهد بود. به این معنا که کشور اقدامکننده در نقطه «الف» در حوزههای سیاسی، دفاعی و امنیتی علیه رقیب یا دشمن، باید حتما آمادگی تقابل با رقیب یا دشمن خود در نقطه «ب» را داشته باشد. بالعکس کشور اقدامکننده در نقطه «الف» باید بداند که عدم تنشزدایی در این نقطه به ویژه در حالت عدم آمادگی برای پاسخ همهجانبه به تهدیدات رقیب در نقطه «ب» حتما رسیدن به اهداف توسعه ملی و حتی حفظ موجودیت خود را در معرض خطر قرار داده است. به بیان دیگر، کشور مورد بحث میباید این محاسبه را قبل از هرگونه اقدام داشته باشد: آیا تقابل و ضربه به دشمن در نقطه «الف» متناسب با قدرت بازدارندگی او برای جلوگیری از ایجاد توازن توسط دشمن در نقطه «ب» میباشد؟ چراکه اگر تقابل با دشمن از یکسو با قدرت بازدارندگی خودی از سوی دیگر متناسب نباشد قطعا کشور مورد بحث طبق اصل تفکیکناپذیری در هر دو نقطه آسیب جدی و راهبردی خواهد دید. حال مناسب است به اجزای قدرت بازدارندگی اشاره شود. بدون شک اقتدار نظامی از حیث نیرو و تجهیزات یکی از مهمترین اجزای بازدارندگی است. لکن این مهم منحصر و محدود به مولفه نظامی نبوده و قطعا عناصر دیگر از قبیل «جایگاه بینالمللی کشور»، «قدرت ائتلاف سیاسی با کشورهای دیگر»، «قدرت اقتصادی»، «اقتدار رسانهای و دیپلماسی عمومی و فرهنگی برون مرزی» و «انسجام و اجماع داخلی» در قدرت بازدارندگی نقش تعیینکننده دارند. لذا بار دیگر تاکید میگردد تقابل در یک نقطه بدون برخورداری از اقتدار بازدارندگی در نقطه دیگر مترادف است با ضعف فزاینده کشور و فرسایش دایمی منافع ملی. آنچه اکنون در منطقه عمومی قفقاز، ترکیه، آذربایجان و برخی کشورهای همسایه از جمله پاکستان و افغانستان و همچنین از رفتارهای روسیه و هند و سایر بازیگران مشاهده میگردد تنها یک نمونه از انعکاس اصول فوقالذکر میباشد. لذا اولین نتیجه توجه به اصل تفکیکناپذیری در محیط بینالملل، لزوم پیگیری دیپلماسی هوشمند از طریق انجام تحلیل و محاسبه حوادث و تحرکات سیاسی بینالمللی و منطقهای در دایره گستردهتر شبکه جهانی و همهجانبه عناصر بهم پیوسته و دارای تاثیر متقابل در این محیط میباشد. دیپلماسی هوشمند در فرآیند تحرکات دیپلماتیک، همه عناصر و مولفههای تاثیرگذار و فعل و انفعالات متقابل را یکجا و در یک قاب جهانی و بینالمللی و منطقهای میبیند. لذا با این نگاه جامع، یکسو نگری و بخشینگری در روابط بینالملل سم مهلک و نابودکننده منافع ملی است. برای مثال اگر ج.ا.ا، امریکا، غرب و رژیم صهیونیستی را دشمن خود محاسبه کرده است باید این کلاننگری در سیاست خارجی را داشته باشد که اولا مینگذاری و تهدیدهای متقابل و علیه ج.ا.ا تنها در محدوده و گستره دو سوی آتلانتیک نمیباشد، بلکه تهدیدها برای کشوری با مختصات تاریخی-تمدنی و انقلابی ج.ا.ا حتما فراآتلانتیک، جهانی و منطقهای بوده و این کشور بالقوه و بالفعل در معرض تهدیدهای دایمی و فرسایشی از هر سو قرار دارد. ثانیا با توجه به این واقعیت که در یک شبکه بهم پیوسته سیاسی- ژئوپلیتیک، اقتصادی و نظامی در محیط بینالمللی، هر گونه رفتار و کنش سیاسی بینالمللی موجد تهدیدهای جدید یا احیای تهدیدات خاموش قدیم در فرا آتلانتیک میباشد بدون شک هر گونه رفتار خودی در جبهه غرب تاثیرات خود را در جبهههای خاورمیانه، آسیای غربی، قفقاز و اقیانوس اطلس و دورترین نقاط شرقی جهان خواهد گذاشت. لاجرم به این نکته باید توجه داشت که هر گونه راهحل برای تنشزدایی نیز میباید ضرورتا جامع، همهجانبه و باتوجه به همه مولفهها و عناصر تاثیرگذار در منطقه و جهان اعم از نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تدوین گردد. نکته مهم دیگر شناخت ماهیت روابط بینالملل میباشد که نه بر آرزوها و تخیلات و آرمانهای اخلاقی و معنوی، بلکه بر پیشبرد منافع با ابتنای بر اقتدار برتر اقتصادی، سیاسی و دفاعی شکل گرفته است. لذا در چنین محیطی هرگز نمیتوان یک کشور را دوست همیشگی و کشور دیگر را دشمن همیشگی قلمداد کرد، چراکه منحصرا این منافع در دایره نظام جهانی دولت-ملت است که نهایتا تعیینکننده دوست و دشمن میباشد. نمونههای زیادی در دوران معاصر و کنونی وجود دارند که موید این نگاه سیاسی میباشد. نگاهی به رفتارهای اخیر حلقه دوستان به شمول ترکیه، روسیه، هند، چین، آذربایجان، ارمنستان، عراق و پاکستان و حتی برخی کشورهای دوست در امریکای جنوبی نظیر بولیوی گویای روشن این مدعا است. نتیجه اینکه در کوران مسائل اخیر و توسعهطلبیهای ترکیه و آذربایجان جهت تغییرات ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک در آن سوی ارس توجه به این نکته ضروری است که این تحولات و رفتارهای خطرناک بعضا برآیند نتایج مبهم جبهه آتلانتیکی ج.ا.ا و تشدید تهدیدات برآمده از این جبهه و تضعیف موقعیت بینالمللی ج.ا.ا و همچنین ناشی از کمتوجهی به تهدیدات فراآتلانتیکی در شرق میباشد. نکته آخر اینکه راهحل مقابله با تحولات تعیینکننده و خطرناک شمال غربی ایران -در شبکه تفکیکناپذیر محیط بینالملل- قطعا محدود به مانورهای نظامی قدرتمند نمیتواند باشد، چراکه در صورت تشدید اوضاع و ظاهر شدن گزینه تقابل نظامی، تهدیدهای بالقوه در مرزهای پاکستان و افغانستان طالبان و تشجیع همسایگان عرب در خلیجفارس به حرکت درآمده و همراه با اصل تفکیکناپذیری در «عمق»، احتمال قریب به یقین در یک شبکه بهم پیوسته به وضعیت بالفعل تبدیل خواهد شد. لذا راهحل کلی و تاثیرگذار در اوضاع فعلی، دیدن تمامی عناصر تاثیرگذار و محرکهها در قالب شبکه جهانی و منطقهای و بررسی همهجانبه تحولات ج.ا.ا در جبهه آتلانتیکی، فراآتلانتیکی و شرقی و تدوین یک نقشه جامع در مناسبات از جمله بررسی موازنه مثبت و امکان ایجاد توازن تهدید به ویژه در مقابل ترکیه در مکانهایی که برای این کشور آسیبزا میباشد و طراحی دیپلماسی هوشمند و همهجانبهنگر و بهکارگیری کلیه ابزارهای موجود برای کاهش و سپس رفع تنشها مبتنی بر اصل بازدارندگی است.
-
چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۵:۳۵ PM
-
۹ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/759784/