پیام ویژه - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مهدی بازرگان| در هفتههای اخیر بین خطوط مجموعهای از تحرکات دیپلماتیک میان ایران، سوریه و روسیه این گزاره را تقویت کرده که شاید مسکو به دنبال پلزدن بین تهران و دمشق و احیای روابط دو کشور باشد. از یک سو الکساندر لاورنتیف، نماینده ویژه ولادیمیر پوتین در امور سوریه، روز دوشنبه 28 مهر با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، دیدار و گفتوگو کرد که این دیدار در چارچوب رایزنیهای مستمر میان تهران و مسکو و با هدف هماهنگی در موضوعات امنیتی و منطقهای انجام شد؛ کمااینکه اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در نشست خبری خود تصریح کرد: «تماسهای ایران و روسیه به صورت مستمر و در چارچوب مشورتهای منطقهای و امنیتی ادامه دارد». او تأکید کرد: «گفتوگوها میان تهران و مسکو صرفا در چارچوب مشورتهای منطقهای است و لزوما به معنای نقش مستقیم روسیه در پرونده ایران و آمریکا نیست».
اما با وجود گفتههای بقایی، در سوی دیگر این تحرکات و به شکل همزمان شاهد سفر احمد الشرع، رئیسجمهور موقت سوریه، به روسیه و دیدار او با ولادیمیر پوتین و همچنین سفر علی لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران، به مسکو بودیم. احتمال احیای روابط ایران و سوریه آن زمان قوی میشود که احمد الشرع در دو مصاحبه جداگانه با شبکه «الاخباریه» و «العربیه» به روابط ایران و سوریه پرداخته بود و صراحتا اعلام کرد که قطع رابطه با ایران یک اقدام دائمی نیست و تلاشها برای بازسازی روابط دوجانبه ادامه دارد.
بازار ![]()
او شهریورماه امسال در مصاحبه با الاخباریه صراحتا عنوان کرد: «ما قائل به قطع رابطه دائمی با ایران نیستیم و روابط گذشته قابل بازسازی است». رئیسجمهور موقت سوریه دیماه سال گذشته هم در مصاحبه با العربیه اظهار کرد: «سوریه نمیتواند با یک کشور بزرگ منطقه مانند ایران قطع رابطه کند، اما روابط باید مبتنی بر اصول دیپلماتیک، احترام متقابل و مداخلهنکردن در امور داخلی باشد». این اظهارات نشان میدهد که حتی در شرایط شکننده پس از دوران اسد، دمشق اهمیت روابط با تهران را به رسمیت میشناسد و به دنبال یافتن یک چارچوب جدید مبتنی بر احترام متقابل و حفظ منافع ملی دو کشور است.
گفتنی است روز سهشنبه هفته جاری هم الکساندر لاورنتیف، نماینده ویژه ولادیمیر پوتین در امور سوریه، با علی لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی و مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار نماینده ویژه روسیه آخرین وضعیت منطقه را تشریح و درباره همکاریهای منطقهای توضیحاتی ارائه کرد. همزمان، سفر علی لاریجانی به روسیه، یک روز پس از سفر الشرع، نشاندهنده هماهنگیهای امنیتی و دیپلماتیک میان ایران و مسکو است. این همزمانی تحرکات دیپلماتیک میتواند نشانهای از تلاش بازیگران منطقهای برای ایجاد همگرایی مجدد تهران و دمشق در شرایط پسااسد و در چارچوب مدیریت منطقهای روسیه تلقی شود.
خطر شکنندگی معادلات سوریه و ضرورت هماهنگی ایران-دمشق
با وجود آنکه 10ماه و نیم از سقوط حکومت اسد میگذرد و اولین انتخابات مجلس در دوره جدید در پنجم اکتبر (13 مهر) برگزار شد، اما سوریه همچنان با چالشهای متعددی مواجه است. تجاوزات مکرر اسرائیل، تحریک برخی گروههای اقلیت مانند دروزیها و ضعف ساختار سیاسی پسااسد، عملا شکنندگی معادلات در این کشور را افزایش داده است. در چنین شرایطی، احیای روابط تهران و دمشق میتواند نقش بازدارنده و تعادلی در مدیریت بحرانها ایفا کند.
اظهارات احمد الشرع مبنی بر لزوم بازسازی روابط با ایران نشان میدهد که دمشق خواهان ایجاد توازن در روابط خارجی و حفظ کانالهای ارتباطی با تهران است. او در مصاحبهها تأکید کرده که روابط با ایران باید مبتنی بر اصول دیپلماتیک، احترام متقابل و مداخلهنکردن در امور داخلی باشد و درعینحال، نقش ایران در منطقه باید مثبت و قابل درک باشد. این پیام، اهمیت هماهنگی منطقهای و دیپلماتیک را برجسته میکند و نشان میدهد که سوریه درصدد جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم و بحرانهای احتمالی است.
ضرورت یک انتخاب
در کنار آنچه گفته شد، دولت پزشکیان که با شعار تنشزدایی منطقهای و بینالمللی روی کار آمد، میتواند از این فرصت برای ایجاد ثبات بهره گیرد، هرچند تعیین مناسبات نهایی با سوریه فراتر از اختیارات دولت است، ولی باید در نظر داشت که با توجه به نشست شرمالشیخ و تحولات لبنان و عراق، اختلافات داخلی میان جمهوری اسلامی ایران و دولت الشرع نمیتواند مانع ضرورت بازگشت روابط استراتژیک شود.
در سایه تجربه احیای روابط ایران و عربستان سعودی از طریق نقشآفرینی چین میتوان استناد کرد؛ روسیه نیز اکنون میتواند به عنوان میانجی و توازنگر میان تهران و دمشق عمل کند. دیدار لاورنتیف با عباس عراقچی و علی لاریجانی و سفر دبیر شعام به مسکو، در کنار سفر الشرع به پوتین، نشانه اهتمام مسکو برای مدیریت یک توازن دیپلماتیک است تا نه ایران و نه دمشق بهتنهایی در تصمیمگیریها سلطه نداشته باشند. درعینحال، این هماهنگیها میتواند از تشدید تنشهای اسرائیل و فشارهای منطقهای جلوگیری کند.
تحولات اخیر نشان میدهد که احیای روابط ایران و سوریه میتواند برای تهران و دمشق دستاوردهای راهبردی مهمی داشته باشد. از منظر ایران، سوریه میتواند نقش بازدارنده در برابر فشارهای اسرائیل و غرب ایفا کند. از سوی دیگر، سوریه در مرحله بازسازی پس از جنگ، به حمایتهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی نیاز دارد که ایران میتواند با توجه به سابقه حضور خود در این کشور و تمام توافقات تجاری بر زمین مانده از دولت بشار اسد دوباره در این کشور نقشآفرینی کند.
احیای روابط ایران و سوریه و نگرانی غربی و عربی
با وجود نکات یادشده، نزدیکی بیش از حد دمشق به ایران ممکن است واکنشهای منفی غرب و رژیم اسرائیل را به دنبال داشته باشد. همچنین معادلات ترکیه و کشورهای عربی منطقه هم بسیار اثرگذار است. ضمن آنکه، اظهارات الشرع مبنی بر ضرورت رعایت اصول دیپلماتیک و احترام متقابل، نشان میدهد که دمشق نیز نگران حفظ تعادل در روابط خارجی است تا تنشهای منطقهای افزایش نیابد.
به طور کلی، روند همگرایی مجدد تهران و دمشق در چارچوب همکاری با روسیه، میتواند ثبات نسبی در سوریه ایجاد کرده و فرصت راهبردی برای ایران فراهم آورد تا با تقویت کانالهای دیپلماتیک و هماهنگیهای امنیتی، فشارهای منطقهای را مدیریت و از تنشهای بیشتر جلوگیری کند. همچنین، با توجه به تحولات داخلی و فشارهای خارجی، مدیریت دقیق این روابط، ضمن حفظ منافع ملی ایران، میتواند به بازسازی شبکه امنیتی و سیاسی در غرب آسیا کمک و نقش کلیدی در توازن قدرت منطقهای ایفا کند. به نظر میرسد که با توجه به تحولات اخیر، روسیه قصد دارد از موقعیت خود برای ایجاد توازن میان ایران و سوریه استفاده و از تشدید بحرانهای احتمالی جلوگیری کند. این سیاست متوازن، مشابه تجربه چین در احیای روابط ایران و عربستان، میتواند در آینده نزدیک به یک مدل موفق برای مدیریت منطقهای تبدیل شود و فرصتهای همکاری سیاسی، امنیتی و اقتصادی جدیدی را برای تهران و دمشق فراهم آورد.
قاسم محبعلی: احیای روابط ایران و سوریه در گرو چراغ سبز برخی کشورهاست
در تحلیل آنچه گفته شد، قاسم محبعلی در گفتوگوی خود با «شرق»، نگاه و تحلیل محتاطانهای دارد و یادآور شد: «رفتوآمد مقامات روسی و ایرانی را باید متمایز از سفر مقامات سوریه به مسکو دید». به باور مدیرکل اسبق خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه: «فعلا فضایی برای احیای روابط ایران و سوریه وجود ندارد».
از منظر تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا: «سوریه ساختار اقتصادی و نظامی خود را عمدتا بر پایه سلاحهای روسی بنا کرده و پایگاههای روسیه در این کشور همچنان نقش کلیدی در امنیت منطقه ایفا میکنند». درعینحال، محبعلی به مشکلات سوریه با اسرائیل اشاره کرد و گفت: «فشارهای اسرائیل و حمایت آمریکا از برخی مناطق، نیاز به توازن و حضور بازیگر ثالثی مانند روسیه را آشکار میکند تا بتواند قدرت را متعادل نگه دارد». بنابراین سفیر اسبق کشورمان در یونان تصریح کرد: «اگرچه ایران، با توجه به سابقه حضور نظامی و مالی خود در دوره حاکمیت علویها، میتواند به عنوان عامل تعادل و تقویت دولت جولانی در مقابل تهدیدات اسرائیل عمل کند، اما دمشق هنوز علاقه خود را به همکاری کامل با ایران به صورت عملی نشان نداده است».
سفیر پیشین ایران در مالزی به پیچیدگیهای تاریخی و سیاسی سوریه اشاره کرد و توضیح داد: «حکومت فعلی سوریه که به جریان اخوانی گرایش دارد، با حمایت ترکیه و قطر به قدرت رسیده و از این منظر استقلال تصمیمگیریاش محدود است؛ کمااینکه دیگر کشورهای عربی و آمریکا و اروپا نیز در چرخشهای سیاسی و دیپلماتیک دولت احمد الشرع بهویژه همگرایی و احیای روابط با تهران نقشآفرین و درعینحال حساس هستند». ازاینرو محبعلی تأکید کرد: «ایران باید با انعطاف و واقعبینی، شرایط فعلی منطقه را در نظر گرفته و سیاستی متناسب با معادلات جدید اتخاذ کند، همانطور که روسیه پیش از این در سوریه عمل کرده است و درعینحال که بشار اسد را در خاک خود پناه داده با دولت احمد الشرع هم وارد همکاری میشود». با چنین برداشتی، کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب اضافه کرد: «لزوم چنین سیاست خارجی منعطف و پراگماتیکی در شرایط کنونی احساس میشود، چراکه حضور ایران دیگر محدود به حمایت از اقلیتهای شیعه یا علوی، کردها و... نیست، بلکه هدف اصلیتر میتواند در قالب کمک به دولت احمد الشرع در احیای تمامیت ارضی سوریه و مبارزه با رفع اشغال اسرائیل تعریف شود».
محبعلی با اشاره به تحولات اخیر منطقه افزود: «احتمال جنگ مستقیم سوریه، لبنان یا فلسطین با اسرائیل بعد از معادلات شرمالشیخ بعید است و دولتها در جهان عرب به دنبال صلح و عادیسازی روابط هستند، در نتیجه ایران نیز باید شرایط را به نحوی مدیریت کند که روابط استراتژیک با دمشق بازگردد». مدیر کل سابق خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه از منظر اقتصادی و تجاری هم به ضرورت احیای روابط ایران و سوریه هم ورود و خاطرنشان کرد: «ایران طی 10 سال گذشته بیش از 50 میلیارد دلار کمک و سرمایهگذاری در سوریه انجام داده و این موضوع اهمیت بازگشت روابط عادی و روشنشدن سرنوشت این منابع را دوچندان میکند». سفیر اسبق ایران در یونان یادآور شد که احیای روابط ایران و سوریه، «به شرط رعایت منافع متقابل و احترام به حاکمیت ملی، میتواند به نفع هر دو کشور و تقویت ثبات در خاورمیانه عربی باشد، اما نیازمند مدیریت دقیق، واقعبینی و بهرهگیری از فرصتهای دیپلماتیک موجود است. ولی در کل احیای روابط ایران و سوریه در گرو چراغ سبز برخی کشورهاست».
محسن پاکآیین: دولت پزشکیان، از اراده لازم برای گسترش همکاریهای منطقهای و احیای روابط با سوریه برخوردار است
در تحلیل آنچه گفته شد، محسن پاکآیین هم در گفتوگویی تحلیلی با «شرق» به نقش مسکو در معادلات تهران و دمشق باور دارد: «همکاریهای ایران و روسیه در حوزه سیاسی و امنیتی، بهویژه در غرب آسیا، واجد اهمیت راهبردی است و در این بین، قطعا سوریه از دیرباز یکی از محورهای گفتوگو میان تهران و مسکو بوده و هر دو کشور، چه در دوران حافظ اسد و چه در دوره بشار اسد، روابط فعالی با دمشق داشتهاند». بنابراین از دید سفیر اسبق ایران در آذربایجان: «طبیعی است در رایزنی و رفت و آمد مقامات ایران و روسیه به مسئله سوریه و حتی احیای روابط تهران و دمشق پرداخته شود». اما به باور این دیپلمات اسبق کشورمان: «این رایزنیها لزوما به معنای مهیابودن شرایط نیست. چون اگرچه شاید تمایل برای احیای روابط وجود داشته باشد، اما تا زمان اجراشدن آن فاصله زیادی وجود دارد». البته پاکآیین تصریح میکند: «با وجود برخی فاصلههای سیاسی اخیر، نفوذ ایران در منطقه غیرقابل انکار است و هیچ کشوری در غرب آسیا نمیتواند نقش جمهوری اسلامی را نادیده بگیرد».
سفیر اسبق کشورمان در ازبکستان توضیح میدهد: «حاکمیت فعلی سوریه گرچه در برخی موارد رویکردی محتاطانه در قبال تهران داشته، اما باب گفتوگو و مذاکره همچنان باز است و دو کشور منافع مشترک روشنی دارند». از دیدگاه او: «یکی از این منافع مشترک، مقابله با خطر توسعهطلبی رژیم صهیونیستی است؛ خطری که نهتنها ایران و سوریه، بلکه بسیاری از کشورهای عربی و حتی دولتهای حوزه خلیج فارس را نیز تهدید میکند». پاکآیین به «شرق» میگوید: «اسرائیل در پی تحقق رؤیای «اسرائیل بزرگتر» است؛ مفهومی که به معنای نفوذ و اشغال بخشهایی از سوریه، اردن، مصر، لبنان و حتی بخشهایی از کشورهای عربی خلیج فارس است. در چنین شرایطی، طبیعی است که تهران و دمشق در مسیر گفتوگو و همکاری گام بردارند و روسیه نیز به عنوان بازیگر مؤثر در سوریه، نقش میانجی و تسهیلگر را ایفا کند».
سفیر اسبق ایران در تایلند در ادامه با اذعان به نگرانی برخی کشورها مانند ترکیه، عربستان و آمریکا از نزدیکی دوباره ایران و سوریه این موضوع را مطرح میکند: «ترکیه و عربستان، گرچه نفوذهایی در مناطق مختلف سوریه دارند، اما خود نیز از توسعهطلبی صهیونیسم و اقدامات تجاوزکارانه تلآویو در کشورهای اسلامی، از جمله قطر، ایران و لبنان، نگراناند». ازاینرو به گفته پاکآیین: «همین نگرانی میتواند به بستری برای همکاریهای جدید میان ایران، ترکیه و عربستان در سطح منطقهای و احیای روابط با سوریه تبدیل شود».
تحلیلگر حوزه بینالملل در تحلیل خود تصریح میکند: «برخلاف برخی تصورات، حضور کشورهای عربی در سازوکارهایی مانند نشستهای منطقهای شرمالشیخ، الزاما به معنای نزدیکی آنان به تلآویو نیست». او یادآور میشود: «امروز شکاف عمیقی میان ایالات متحده و کشورهای عربی به وجود آمده که ریشه در سیاستهای رژیم صهیونیستی دارد و همین شکاف زمینهای برای همگرایی مجدد میان کشورهای اسلامی فراهم کرده است».
دیپلمات پیشین با اشاره به تجربه «میانجیگری چین در احیای روابط تهران و ریاض، احتمال نقشآفرینی مشابه روسیه را در پرونده ایران و سوریه دور از ذهن» نمیداند. او بر این باور است: «تحولات پیشرو نه به صورت ناگهانی، بلکه تدریجی پیش خواهد رفت و دو کشور با درک تهدیدهای مشترک و منافع همسو، به سمت مدیریت اختلافات حرکت خواهند کرد».
پاکآیین در پایان خاطرنشان میکند: «دولت ایران، بهویژه دولت فعلی به ریاست دکتر پزشکیان، از اراده لازم برای گسترش همکاریهای منطقهای برخوردار است و احیای مناسبات با سوریه میتواند بخشی از راهبرد کلان جمهوری اسلامی در غرب آسیا باشد». از نگاه این سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان: «سوریه کشوری مهم در جهان اسلام است که بازگشت آن به مدار همکاری با تهران، نهتنها موازنه قدرت در منطقه را تغییر خواهد داد، بلکه پاسخی است به تهدیدهای فزاینده اسرائیل در جغرافیای سیاسی خاورمیانه».