پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
منصور بیطرف| ظهور و پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک فصل جدیدی را در تحلیل های ایران باز کرد. از زمان پیروزی وی در انتخابات – چهارم نوامبر – تا روز گذشته وقتی رسانه های ایران را ورق می زنم و یا نگاه می کنم، عمده آنها یک واژه را درباره ممدانی به کار می برند: «پوپولییست چپ»!
روزنامه ها و رسانه های ایران از قبیل روزنامه هممیهن و یا دنیای اقتصاد و غیره بدون آنکه دلیلی بر «پوپولیست» بودن وی بیاورند، صرف نگاه چپگرایانه او را دلیل «پوپولیست» بودن وی می دانند و جالب آن است که او را دقیقاً مقابل ترامپ قرار می دهند.
اما آیا واقعاً او پوپولیست است؟ آیا صرف شعارهایی مانند مالیات بر ثروتمندان و سرمایه داران برای تامین مخارج فرضاً حمل و نقل رایگان شهری برای کمدرآمدها و یا دانش آموزان، نشان دهنده پوپولیست بودن وی است؟
تا آنجا که مطالب نویسندگان را خواندم به نظر می آید که آنها صرف همین شعارها را دال بر «پوپولیسست» بودن وی می دانند. با عرض معذرت از همه این نویسندگان بهتر است بگویم آنها یا معنی سیاسی «پوپولیست» بودن را نم یدانند و یا آنکه سعی در مغلطه کردن شعارهای چپ دارند.
از نگاه من، ممدانی با صرف این شعارها نمی تواند «پوپولیست» باشد. زیرا در هر انتخاباتی هر نامزدی با وعده و وعیدهایی به دنبال آن است که آرای طبقات متوسط و کم درآمد را جذب کند. این امر از نگاه سیاسی نه مذموم است و نه پوپولیست گونه. پوپولیسم خودش را زمانی بروز می دهد که بخواهد، با شعارهای حمایتگرایانه از مردم، قانون را زیر پا بگذارد و یا نهادهای مرسوم را منحل کند؛ رویدادی که اتفاقاً ما در انتخابات سال 1384 به بعد دیدیم.
در این زمینه فکت های ادبیاتی و تاریخی بی شماری است. آنچه که فرد را پوپولیست می کند برای مثال آن است که فرضاً کسی مانند «جک کید» در نمایشنامه هنری ششم شورش می کند و ادعا می کند که از سوی مردم سخن می گوید و وعده می دهد که همه را برابر کند و قوانین را ملغی؛ و جالب است که در آن دوران نماد طبقه اشراف و نخبگان باسوادی بود و شعار «حذف باسوادی» و لغو «وکالت» کشتن «وکلا» را می دهد. نقل قول معروفش که در واقع نماد پوپولیسم یا ضدعقلگرایی بود، این است که: «اولین کاری که باید انجام دهیم این است که همه وکلا را بکشیم.» جک کید، سواد را نشانه خیانت می داند و وعده می دهد همه را بی سواد کند: «همه اسناد رسمی کشور را بسوزانید، دهان من مجلس انگلستان خواهد بود.» ما در شعارهای ممدانی، کجا از این نوع وعده ها که خواسته باشد دوگانگی میان مردم و نخبگان ایجاد کند و یا نهادها را تخریب کند می بینیم؟
قصد من در اینجا حمایت از ممدانی و امثالهم نیست. بلکه قصد من این است که «واژه»ها را در «جا»ی خود به کار بگیریم. در واقع پوپولیست ها مدعی هستند که خودشان نماینده واقعی مردم هستند و هر مخالفتی را «ضد مردم» می خوانند. آنها به شدت از نهادهای دموکراتیک و رسانه های مستقل نفرت دارند و به دنبال بی اعتبار کردن نخبگان و اقلیت ها هستند؛ کاری که برای مثال ترامپ کرده و میکند. ترامپ رسانههای مستقل را کاملاً طرد میکند، نخبگان و دانشگاهیها را بیاعتبار میکند؛ برخورد ترامپ و دولتش با دانشگاه هاروارد نمونههایی از این برخوردها است.
بنابراین پوپولیسم، چپ و راست ندارد اما وجه مشترک میان آنها این است که یک دوگانگی میان «مردم» و «نخبگان» ایجاد می کند؛ نهادها و کارشناسان را می خواهد بی اعتبار کند و به جای فرآیندهای دموکراتیک و گذر از نهادهای قانونی بر اراده مستقیم مردم تاکید دارد؛ این معیارهای یک «پوپولیست» است، نه صرفاً شعارهای چپگرایانه!
بازار ![]()