سه شنبه ۱۷ تير ۱۴۰۴
یادداشت

سرمقاله اطلاعات/ نفوذی های نامرئی را جدی بگیرید!

سرمقاله اطلاعات/ نفوذی های نامرئی را جدی بگیرید!
پیام ویژه - اطلاعات / «نفوذی های نامرئی را جدی بگیرید!» عنوان یادداشت روز در روزنامه اطلاعات به قلم جمیله کدیور است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: پنج روز پس از اینکه ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - اطلاعات / «نفوذی های نامرئی را جدی بگیرید!» عنوان یادداشت روز در روزنامه اطلاعات به قلم جمیله کدیور است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
پنج روز پس از اینکه حجت الاسلام سید اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات در روز 18خرداد درباره جزئیات دستاورد اطلاعاتی ایران از رژیم صهیونیستی و اسناد کامل هسته‌ای به دست آمده و انتقال آنها از اسرائیل به ایران سخن گفت و اظهار داشت: «اسناد دیگری در ارتباط با آمریکا، اروپا و کشورهای دیگر و نیز اسناد اطلاعاتی که موجب قدرتمندی آفندی کشور می‌شود در این اسناد موجود است»، در سحرگاه جمعه 23خرداد، ایران هدف حملات شدید اسرائیل قرار گرفت و در عرض چند ساعت ده ها فرمانده ارشد ارتش، سپاه، دانشمندان برجسته هسته ای و شهروندان غیر نظامی به شهادت رسیدند. حملاتی سهمگین که 12روز با شدت تمام ادامه یافت و ایران را از بسیاری از سرمایه های نخبه انسانی خود محروم ساخت. فاصله کوتاه زمانی بین این دو رخداد بزرگ شاید اتفاقی باشد، ولی طبیعی است که سئوالاتی در ذهن مخاطب ایجاد کند و در شرایطی که همه راضی از دستیابی به گنجینه اطلاعاتی راهبردی بودند ، با شهادت شمار زیادی از نخبگان عرصه نظامی و علمی ضربه اطلاعاتی غیر قابل جبرانی بر کشور وارد شد.
 این در حالی است که این ضربات سنگین که اگر هر یک در هر جای دیگر دنیا رخ می داد، موجب سئوال، استیضاح و استعفای مقامات زیادی در رده های مختلف سیاسی، نظامی و امنیتی می شد، اولین ضربه از این نوع نبوده و تجربیات مشابه زیادی در ترور نیروهای زبده نظامی و هسته ای کشور توسط اسرائیل در ایران و منطقه در دهه گذشته، خصوصاً پس از 7اکتبر 2023کم نبوده است. تجربیاتی که متاسفانه به دلیل عمق و دامنه نفوذ رژیم صهیونیستی در رده های مختلف نظامی، سیاسی و اطلاعاتی-امنیتی از آنها درس گرفته نشد؛ از ترورهای نظامی نیروهای ایرانی در سوریه و لبنان و عراق گرفته تا ترور اسماعیل هنیه در تهران ساعاتی پس از مراسم تحلیف رئیس جمهوری جدید. تروری که این پیام را داشت که زدن هر مقامی در ایران برای اسرائیل ممکن است .
هر چند ساعاتی بعد از شروع حمله رژیم صهیونیستی، به موازات حملات قدرتمندانه موشکی و پهپادی ایران علیه اسرائیل، عملیات گسترده ای برای کشف عوامل موساد و نفوذی ها در کشور آغاز شد و بازگشت ده ها هزار اتباع غیرقانونی افغانستانی شدت گرفت وبا بازداشت 700 جاسوس داخلی و خارجی به همراه تجهیزات آنها و انجام بازجویی‌های گسترده که به‌واسطه اعترافات بازداشت‌شدگان، بانک اطلاعاتی گسترده و عظیمی در اختیار نهادهای اطلاعاتی ایران قرار داد و بعضی نیز پس از طی مراحل دادرسی، به سزای اعمالشان رسیدند، ولی به نظر می رسد آنچه در 23خرداد و پس از آن رخ داد، نشانگر نفوذی ورای عملکرد شماری مهاجر افغان و کولبر و اقلیت های قومی-مذهبی و افرادی در پوشش جهانگرد باشد و شامل کسانی می شود که کاملا درون سیستم فعال و مورد وثوق و اطمینان مجموعه بوده اند. مواردی مشابه ایلی کوهن در سوریه با هویت جعلی «کمال امین ثابت» که توانست اعتماد مقامات بلندپایه سوری را جلب و به سرعت در محافل سیاسی و نظامی سوریه نفوذ و با افراد بلندپایه‌روابط نزدیکی برقرار کند. کسی که در مجلس ملی سوریه با فریادهایش اسرائیل را به بدترین اقدامات متهم می‌کرد. دستور موساد به او این بود که تا می‌توانی علیه اسرائیل بگو و بنویس تا وانمود کنی دشمن شماره یک اسرائیل هستی. بین سال‌های 1962 تا 1965، کوهن توانست اطلاعات بسیار مهمی از وضع نظامی و اقتصادی سوریه به اسرائیل منتقل کند و به عنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت اسرائیل در جنگ شش روزه (1967) شناخته شود. یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای او، ارائه اطلاعات دقیق از استحکامات نظامی سوریه در بلندی‌های جولان بود. کوهن همچنین موفق شد از برنامه مخفی ارتش سوریه برای ایجاد پدافندِ چندلایه پرده بردارد. کوهن به خاطر عملیاتش در سوریه توانست با نفوذ در دولت سوریه تا منصب مشاور عالی (معاون) وزیر دفاع ترقی کند و یکی از گزینه های وقت نخست وزیری بود.
یا اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر در مصر که هم در زمان ناصر و هم زمان انور سادات مناصب اطلاعاتی بلندپایه و قدرت زیادی در ارتش و وزارت امور خارجه داشت و توانست وارد ساختار سیاسی و نظامی مصر شود. اشرف مروان، جاسوس ارشد موساد ملقب به "انجل" (فرشته) اطلاعات مربوط به استراتژی انور سادات را در اختیار اسرائیل قرار داد و جزئیات حمله سادات و حافظ اسد را به موساد گزارش داد و زمینه ساز شکست ائتلاف مصر و سوریه در جنگ یوم کیپور شد. او که نماینده مصر در سازمان همکاری‌های اقتصادی جهان عرب بود، در زمان سادات تا مرز معرفی به سمت وزارت امور خارجه پیش رفت که به خاطر اختلاس هایش از دولت مصر کنار گذاشته شد.
بازار
دیوید بارنیا، مدیر موساد در مراسم رونمایی از کتاب «یک روز که بتوان موضوع را فاش کرد» که در آن از اسناد اطلاعاتی موساد درباره قبل، هنگام و بعد از جنگ 1973یوم کیپور رونمایی شد، با استناد به تحویل اطلاعات فوق العاده حساس توسط اشرف مروان درباره مصر گفت: «مروان به اسرائیل وفادار بود.»
مورد مشابه وطنی، علیرضا اکبری، معاون پیشین وزیر دفاع، مشاور شورای عالی امنیت ملی و از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بود که جای مهری هم روی پیشانی‌اش نقش بسته بود. او افشای اسرار هسته‌ای ایران به مقامات اطلاعاتی بریتانیا را از سال 2004آغاز کرده بود و ظاهراً تا سال 2019به دلیل ارتباطاتش با برخی مقامات، با مشکلی مواجه نشده بود. جاسوسی که وجود سایت هسته‌ای زیرزمینی مخفی ایران در دل کوه‌های اطراف تهران را افشا کرد، اکبری بود. او علاوه‌بر افشای اسرار هسته‌ای و نظامی، به افشای هویت و فعالیت‌های 178مقام و دانشمند هسته ای از جمله محسن فخری‌زاده که در سال 2020به دست اسرائیل ترور شد، متهم بود. بریتانیا در آوریل سال 2008اطلاعات سری تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم فردو را بنابرادعای خود به‌عنوان بخشی از تلاش‌های ایران برای ساخت بمب هسته‌ای دریافت کرد و آن را با آژانس‌های اطلاعاتی غربی و اسرائیل به اشتراک گذاشت.
نمونه دیگر، کاترین پرز-شکدم، خبرنگار و نویسنده بریتانیایی- فرانسوی یهودی بود که به عنوان یک زن انگلیسی تازه‌مسلمان و شیعه به ایران سفر کرد. او که با تسنیم و مهر و پرس تی وی و تهران تایمز همکاری داشت، برای وبگاه‌های اسلامی هم مطلب می‌نوشت. شکدم با مقام‌های امنیتی و عالی‌رتبه ارتباط داشت و با نفوذ به اندرونی بعضی، به
 خانواده های برخی از این افراد هم نزدیک شده بود و از طرق مختلف کسب اطلاع می کرد. برخی وبگاه‌های یهودی به نوشتارهای تند او در مورد یهودیان اشاره می‌کردند و خواستار فشار بیشتر بر ایران و کشورهای اسلامی می‌شدند. اتحادیه ضد افترا بارها به نوشتارهای تند شکدم بدون اشاره به هویت یهودی او اشاره کرده‌ است.
نمونه هایی از این دست افراد که به چند مورد داخلی و خارجی آن اشاره شد، در کشور کم نبوده و نیست. برخی با تلاش نیروهای خدوم اطلاعاتی شناخته و بازداشت شده اند و بعضی هنوز در حال خیانت به کشور و خدمت دهی به موساد و سایر سازمان های جاسوسی اند. 
اظهارات مهدیه شادمانی، دختر شهید سپهبد شادمانی در واکنش به اظهارات غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، درباره نقش تکنولوژی‌های نوین در اقدامات تروریستی علیه فرماندهان مقاومت، بسیار قابل توجه است. او با اشاره به برخی ادعاها مبنی بر تاثیر استفاده از واتساپ بر ترورهای اخیر گفت: «ترور پدرم ربطی به استفاده از «واتس‌اپ» نداشت.» او در استوری اینستاگرام خود نوشت: «محل استقرار پدر هرچند ساعت تغییر می‌کرد. گوشی و وسایل هوشمند همراه نداشتند! پروتکل‌های امنیتی رعایت می‌شد اما در یکی دو مورد، همان موقع که در محل جدید مستقر می‌شدند، مورد ترور هدفمند اسرائیل قرار گرفتند وبعد از چند بار ناکامی، بالاخره دشمن موفق به یافتن ایشان شد. ردیابی دقیق اسرائیل فراتر از واتساپ یا جاسوسی سنتی و فردی است.» شهید شادمانی که چند روز بعد از انتصاب به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا به جای سردار رشید هدف قرار گرفت و به شهادت رسید، و به گفته دخترش همه پروتکل ها را رعایت می کرد، نمونه بارز نقش نیروهای نفوذی در سطوح بالا یا در شبکه محافظین مطلع از تحرکات مقام های نظامی ایرانی است. طبیعتاً دسترسی به این اطلاعات از چند مهاجر افغان و جاسوس رده پایین خودفروخته بر نمی آمده است. نحوه شهادت برخی دیگر از فرماندهان و دانشمندان هسته ای نیز همین امر را تائید می کند، چه در روز 23خرداد و چه روزهای بعدی در شهرهای مختلف کشور؛ از فراخوانده شدن به جلسه ای فوری تا هدف گرفته شدن در خانه پدری و ... نشان از عمق اطلاعاتی عناصر نفوذی داشت.
چهار سال قبل در چنین روزهایی، حجت الإسلام علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات در دولت حجت الإسلام سیدمحمد خاتمی هشداری داد که متاسفانه هیچ کس، از جمله نهادهای اطلاعاتی-امنیتی کشور جدی نگرفتند و به فکر چاره فوری برای مقابله با آن برنیامدند. او گفت: «10 سال اخیر متأسفانه نفوذ موساد در بخش های مختلف کشور به حدی است که جا دارد همه مسئولین جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند. متأسفانه سازمان های امنیتی و اطلاعاتی به جای اینکه آنها را شناسایی کنند به جان خودی ها افتاده اند.» یونسی با اشاره به اینکه «همیشه و در همه جای دنیا نفوذ سرویس های جاسوسی در احزاب، سازمان ها و گروه های افراطی آسان است» گفت: «همه گروه های افراطی یا اصل گروه را سازمان های جاسوسی ایجاد کرده اند و یا در آنها نفوذ می کنند... اگر افراد متملق، چاپلوس و افراطی را تعطیل کنیم دروازه ورود نفوذی ها راحت بسته می شود...
راه نفوذ دشمن این است.» آیا وزرای وقت اطلاعات کشور طی 15سال گذشته در رابطه با عمق نفوذ اسرائیل در کشور و مقابله با آن به این صرافت نیفتاده بودند که رد افراطی ها و متملقین را بگیرند؟ چرا در دوران خود هیچ اقدام درخوری در این رابطه انجام ندادند که ناگهان از سحرگاه 23خرداد تا 12روز پیاپی چنین ضربات سختی متحمل شویم؟ انگشت اتهام را باید به سمت چه کسانی بلند کنیم؟ شاید گفته شود به دلیل شرایط حساس کشور، اکنون زمان طرح این مباحث نیست. برعکس، اتفاقاً به دلیل شرایط حساس کشور باید به سرچشمه پرداخت.
در یک جمله، با توجه به بالا بودن احتمال نقض آتش بس از سوی اسرائیل و ازسرگرفته شدن جنگ، این بار خانه تکانی و پاکسازی را به جد از بالا شروع کنید. شاید بتوان جلو ضرباتی مشابه شروع و ادامه جنگ 12روزه را گرفت.


نظرات شما