پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
برای تندروها این تفاوتهای عینی و جا ماندن از قطار توسعه هیچ اهمیتی ندارد. مسئله اصلی آنان دشمنی با مذاکره و بستن معدود روزنههای باقیمانده تماس ایران با جهان است. حتی قطر را هم شماتت میکنند که چرا راه خود را رفته است و به بیراهه ما پای نگذاشته است؟
محمدجواد روح| آخرین روزهای هفتهای که گذشت، پر از رخدادها و تحولات منطقهای و بینالمللی بود. در این میان، دو رخداد حمله اسرائیل به قطر برای ترور رهبران حماس و توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای ازسرگیری بازرسیها از تاسیسات هستهای بیش از دیگر موارد، خودنمایی میکرد.
رخداد نخست، بیش از همیشه اسرائیل و دولت تندرو نتانیاهو را در منظر جهانی به چالش کشید و آن را فراتر از خودکامهای جنایتکار و پیشبرنده ماشین نسلکشی در غزه و توسعهطلبی در کرانه باختری، به سطح «تهدیدی علیه ثبات و امنیت منطقهای» ارتقا داد. بهویژه آنکه اینبار، تنشزایی نتانیاهو نه متوجه کشورهای پیرامونی شده بود و نه ایران که آن را «سر مار» و عامل همه تهدیدات علیه موجودیت اسرائیل معرفی میکند.
نتانیاهو اینبار قطر را هدف گرفت که از اصلیترین متحدان آمریکا و میزبان مهمترین پایگاههای نظامی این کشور در منطقه است و بهنوعی، یکی از لنگرگاههای سیاست خاورمیانهای آمریکا محسوب میشود. ازهمینروست که شخص ترامپ در پیامی که پس از این حمله منتشر کرد، کوشید حساب حماس را کاملاً از سران قطر جدا کند و بر تداوم همکاریهای دوحه-واشنگتن پای فشارد و بهنوعی ضمنی و تلویحی، نارضایتی خود را از اقدام نتانیاهو بروز دهد. همچنان که در بیانیه شورای امنیت علیه حمله به قطر، آمریکا شاید برای اولینبار از وتو یا رای مخالف به محکومیت عملیات اسرائیل خودداری کرد.
رخداد دوم یعنی توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای ازسرگیری بازرسیها از تاسیسات هستهای، از منظری کلان درست نقطه مقابل اقدام اسرائیل بود. به عبارت دقیقتر، اگر نتانیاهو با حمله به قطر خود را بیش از همیشه در مقام سیاستمداری ضدثبات و امنیت منطقهای و حتی جهانی نشان داد؛ ایران با پذیرش ازسرگیری همکاریها با آژانس، تصویری «جویای ثبات و خواستار کاهش سطح تنش» از خود به ناظران جهانی ارائه کرد. این توافق، حتی اگر نتواند اقدامات آمریکا و تروئیکای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه را متوقف کند؛ اما دستکم پیشبرد آن را با دستاندازهایی مواجه میسازد و درعینحال، یکی از شرایط تروئیکای اروپایی برای توقف اسنپبک و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت را محقق میسازد.
البته، ایران در سالهای گذشته بهویژه در دوران ریاستجمهوری جو بایدن و قبل از جنگ اوکراین، فرصت و امکانات بیشتری برای احیای برجام و حل مسائل خود با آمریکا و اروپا داشت که با فضاسازی و رویاپردازیهای تندروها و دل بستن حاکمان به شرق، بر باد رفت. بااینحال، در شرایط کنونی نیز و درحالیکه نتانیاهو تصویری ضدثبات و امنیت از اسرائیل ارائه میدهد؛ باز همین توافق شکننده با آژانس میتواند منفذی و روزنی برای ایران بگشاید تا روایتهای ایرانهراسانه را به چالش بکشد و حتی بستر همکاریهای امنیتی با کشورهای منطقه را فراهم آورد.
در چنین شرایطی، واکنش جریانهای رادیکال جناح راست به این دو رخداد قابلتأمل است. نگاهی به مواضع نمایندگان تندرو مجلس و روزنامهها و رسانههای این طیف در چند روز گذشته، نشان میدهد که آنان بیشتر از آنکه از حملات نتانیاهو ناراضی و نگران باشند و ادامه سیاست تندروهای اسرائیل را زیر سؤال ببرند؛ از توافق ایران و آژانس شاکی هستند و عباس عراقچی و حتی علی لاریجانی و شورایعالی امنیتملی را سوژه حملات خود قرار دادهاند.
جریان تندرو حاکم بر مجلس دوازدهم که در حوزه سیاست خارجی از همراهی و حمایت میلیتاریستهایی چون محمدباقر قالیباف هم برخوردارند؛ همانطور که در مجلس یازدهم قانون «اقدام راهبردی» را برای جلوگیری از احیای برجام در سال آخر دولت روحانی تصویب کردند، در مجلس دوازدهم نیز با سود جستن از فضای پس از جنگ 12روزه، قانونی را برای کاهش سطح همکاریها با آژانس گذراندند که البته، تصمیمگیرنده نهایی را شورایعالی امنیتملی قرار داده بود.
بااینحال، پس از توافق ایران و آژانس، تندروهای مجلس و رسانههای همسو، وزیر امورخارجه و حتی دبیر شورایعالی امنیتملی را با عباراتی تند هدف گرفتهاند که چرا بدون هماهنگی و اطلاع آنان، وارد مذاکره و توافق با مدیرکل آژانس شدهاید و حال هم، باید متن توافق را منتشر کنید تا مبادا با آنچه ما میپسندیم و درست میدانیم، در تعارض باشد.
نکته قابلتامل در واکنشهای تندروها به هر دو رخداد، این است که مسئله اصلی و بهنوعی اصلیترین مسئله آنان نه ثبات منطقه یا کاهش تهدیدها علیه ایران، بلکه دشمنی و ستیز با مذاکره و تنشزدایی است. این دشمنی و ستیز، البته سابقهای دیرینه و دستکم ربعقرنی دارد. آنان این دشمنی خود را در ادوار مختلف نشان دادهاند.
در زمان دولت خاتمی در مواجهه با گفتوگوی تمدنها و یا مصاحبه با سیانان برآشفتند. در دولت روحانی که بام تا شام به مقابله با برجام برخاستند و در آخر هم، آن را در تریبون مجلس سوزاندند. حتی در دولت رئیسی، چنان که اشاره شد مانع از به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای برجام شدند؛ حال آنکه سکاندار تیم مذاکرهکننده یار غار خودشان - علی باقریکنی- بود که همه او را به همراهی و همفکری با سعید جلیلی میشناختند.
امروز نیز در شرایطی که ترامپ در آمریکا و نتانیاهو در اسرائیل دولت را در اختیار دارند و اروپا نیز پس از جنگ اوکراین و شائبه همکاری نظامی ایران و روسیه، تندترین مواضع را علیه تهران دارد؛ تندروها با قطبی کردن فضای پس از جنگ 12روزه، به میدان آمدهاند و میخواهند کوچکترین منافذ ارتباط با جهان و حتی سازمانهای بینالمللی از جمله آژانس را ببندند و البته، به این پرسش هم پاسخ نمیدهند که جایگزین ازسرگیری همکاری با آژانس یا مذاکره با آمریکا و اروپا، چیست؟ آیا چیزی جز انزوای بیشتر و ازسرگیری جنگ است؟
این جریان، حتی در تحلیل حمله اسرائیل به قطر نیز، به جای آنکه به فراهم شدن بستر اتحاد منطقهای علیه اسرائیل و نقش نتانیاهو در بیثباتی منطقه بپردازد؛ سیاست قطر در جهت تنشزدایی و فراهم کردن بستر مذاکرات رهبران حماس با اسرائیل و یا همکاری این کشور با آمریکا را زیر سؤال میبرد. به عبارت دیگر، تندروهای ایرانی در واکنش به حمله اخیر، عملاً در جهت مقابله و محاکمه قطر برمیآیند و نه اسرائیل.
چرا؟ چون قطر ضمن حفظ هویت و مواضع خود علیه اسرائیل، از در مذاکره و تنشزدایی و همکاری با غرب درآمده است. رویکردی که واقعگرایانه است و نشان میدهد این کشور کوچک اما ثروتمند حاشیه خلیجفارس، سیاستها و شعارهای خود را متناسب با پتانسیلها و ظرفیتهایش تعریف کرده است؛ درست برخلاف تندروهای ایران که هیچ تناسبی میان شعارها و امکانات قائل نیستند و تصور میکنند میتوان نظم منطقه و جهان را خارج از توازن قوای واقعاً موجود، بههم ریخت و تغییر داد.
خروجی این دو سیاست هم خیلی روشن است. بهعنوان یک نمونه، فقط کافی است وضعیت ایران و قطر را در میدان مشترک پارسجنوبی، مقایسه کنید.
برای تندروها اما این تفاوتهای عینی و جا ماندن از قطار توسعه هیچ اهمیتی ندارد. مسئله اصلی آنان دشمنی با مذاکره و بستن معدود روزنههای باقیمانده تماس ایران با جهان است. حتی قطر را هم شماتت میکنند که چرا راه خود را رفته است و به بیراهه ما پای نگذاشته است؟
بازار ![]()