ماجرای جوانی که به‌خاطر خواهرش «قتل» کرد

پیام ویژه - اعتماد / پسری که به خاطر خواهرش جوانی را کشته‌ است جزئیاتی از قتل را در دادگاه کیفری استان تهران توضیح داد.
وقوع درگیری در حاشیه تهران دی‌ماه دو سال پیش به ماموران پلیس گزارش داده‌ شد. در پی این درگیری جوانی به نام سروش که به‌شدت زخمی شده‌ بود در بیمارستان فوت کرد. ماموران به دستور بازپرس، جسد را به پزشکی قانونی انتقال دادند. تحقیقات ابتدایی نشان داد سروش با جوانی به نام هورمان درگیر شده‌ بود. هورمان بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. او گفت به خاطر خواهرش مرتکب قتل شده‌ است.
تحقیقات ماموران نشان داد خواهر متهم به نام حوری برای مدت کوتاهی با مقتول رابطه عاشقانه داشته و این رابطه بعد از مدتی تمام شده. درگیری مقتول و متهم نیز به همین دلیل رخ داد.
با پایان بازجویی‌ها و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. صبح امروز هورمان در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
در جلسه رسیدگی اولیای‌ دم درخواست قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل عمدی را قبول نکرد و گفت مجبور به این کار شد.
متهم گفت: مدتی بود سروش مزاحم خواهرم می‌شد. سر راه او قرار می‌گرفت و زندگی را برای خواهرم خراب کرده‌ بود. او یک روز با من تماس گرفت و گفت خواهر و خواهرزاده‌ات را دزدیده‌ام و پیش من هستند. حوری مطلقه بود و با ما زندگی می‌کرد. من خیلی نگران شدم و وقتی تماس گرفتم، خواهرم گفت حالش خوب است و چنین اتفاقی نیفتاده‌ است. متهم کاری کرده‌ بود که شماره او را مسدود کردم تا دیگر نتواند با من تماس بگیرد اما با شماره‌های دیگر تماس می‌گرفت و ایجاد مزاحمت می‌کرد. از فحاشی و حرف‌های رکیک تا تهدید، هر کاری که بلد بود انجام می‌داد. او بعضی از تهدید‌هایش را عملی می‌کرد. سر راه خواهر و مادرم قرار می‌گرفت و اذیت می‌کرد.
متهم ادامه داد: یک بار که سروش سر راه خواهرم قرار گرفت، ما به کلانتری رفتیم تا از او شکایت کنیم. روز حادثه مقتول یک قمه در دست داشت و تهدید می‌کرد. او با قمه حمله کرد و من هم یک چاقوی کوچک داشتم و یک ضربه به او زدم.
در این هنگام اولیای‌ دم به حرف‌های متهم اعتراض کردند و گفتند: پسرمان هیچ مزاحمتی برای متهم و خانواده‌اش ایجاد نکرده‌ بود. این مرد دروغ می‌گوید و بی‌دلیل پسر ما را کشته‌ است.
بعد از گفته‌های متهم و وکیل مدافع او، هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.
بازار